رساله حقوق ۱۰/ حق شکم آن است که آن را جاى مال حرام و ناشایست چه کم و چه زیاد قرار ندهى و در خوردنى هاى حلال، میانه رو باشى

حق شکم آن است که ...در خوردنى هاى حلال، میانه رو باشى و از حدّ تقویت به حدّ شکم بارگى تجاوز نکنى و هرگاه گرسنگى و تشنگى به تو روى آورد، آن را نگه دارى، زیرا سیرى بیش از حدّ، کسالت آور است و سبب مى شود که کارهاى نیک دیر شود

رساله حقوق ۱۰/ حق شکم تو آن است که آن را جاى مال حرام و ناشایست چه کم و چه زیاد قرار ندهى و در خوردنى هاى حلال، میانه رو باشى

امام سیدالساجدین(علیه السلام) مى فرماید:«وَ أَمَّا حَقُّ بَطْنِکَ فَأَنْ لاَ تَجْعَلَهُ وِعَاءً لِقَلِیل مِنَ الْحَرَامِ وَ لاَ لِکَثِیر وَ أَنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی الْحَلاَلِ وَ لاَ تُخْرِجَهُ مِنْ حَدِّ التَّقْوِیَهِ اِلَى حَدِّ التَّهْوِینِ وَ ذَهَابِ الْمُرُوَّهِ وَ ضَبْطُهُ اِذَا هَمَّ بِالْجُوعِ وَ الظَّمَاِ فَاِنَّ الشِّبَعَ الْمُنْتَهِیَ بِصَاحِبِهِ اِلَى التُّخَمِ مَکْسَلَه وَ مَثْبَطَه وَ مَقْطَعَه عَنْ کُلِّ بِر وَ کَرَم وَ اِنَّ الرَّیَّ الْمُنْتَهِیَ بِصَاحِبِهِ اِلَى السُّکْرِ مَسْخَفَه وَ مَجْهَلَه وَ مَذْهَبَه لِلْمُرُوَّهِ».

«حق شکم تو آن است که آن را جاى مال حرام و ناشایست چه کم و چه زیاد قرار ندهى و در خوردنى هاى حلال، میانه رو باشى و از حدّ تقویت به حدّ شکم بارگى تجاوز نکنى و هرگاه گرسنگى و تشنگى به تو روى آورد، آن را نگه دارى، زیرا سیرى بیش از حدّ، کسالت آور است و سبب مى شود که کارهاى نیک دیر شود، یا تعطیل گردد و خوردن نوشابه هاى زیاد، مایه بى قیدى و سفاهت مى شود و موجب از دست دادن مروّت مى گردد».

 آیت الله  سبحانی در اثر جدید خود با عنوان شرح رساله حقوق سیدالساجدین، در مورد تشریح حق شکم به عنوان هشتمین حق مدنظر امام سجاد(ع) مرقوم می دارند: «هیچ انسانى در زندگى دنیوى، بى نیاز از غذا نیست، زیرا تمام حرکات و رفتارهاى ما، با به کارگیرى انرژى انجام مى گیرد. انرژى با خوردن غذا و هضم آن در کالبد انسان تولید مى شود، و لذا انسان گرسنه و تشنه، فاقد فعالیت هاى چشمگیر مى باشد، و حتى پیامبران نیز بى نیاز این مادّه انرژى ساز نبودند. قرآن در وصف انبیا مى فرماید:

(وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لاَ یَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا کَانُوا خَالِدِینَ).([۱])

«ما پیامبران را جسمى بى جان نیافریدیم که غذا نخورند و آنان را جاویدان نیز نیافریدیم».

با توجه به چنین نکته اى سیدالساجدین وظایف این عضو را چنین بیان مى کند:

  1. نباید شکم را از غذاهاى حرام پر کند، چه کم و چه زیاد، زیرا غذاى حرام، در فکر و اندیشه و رفتار انسان تأثیر معنوى دارد و افراد حرام خوار، از هیچ جنایتى خوددارى نمى کنند.
  2. به اندازه اى بخورد که مایه بقا و توانایى او باشد و هرگز آن چنان شکم بارگى نکند که خود را خوار و بى قید و بى تفاوت سازد.

خدا در آیه اى مى فرماید:

(فَلْیَنْظُرِ الإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ).([۲])

ظاهر آیه همان غذاى مادى او است ولى از نظر تفسیر باطنى در کلام امام باقر(علیه السلام) غذاى روحى است چنانکه مى فرماید:«علمه الذی یأخذه عمّن یأخذ».([۳])بنگرد دانشى را که از کسى مى آموزد، چه گونه انسانى است، یعنى از نظر عقیده، اندیشه اى صحیح دارد یا باطل و لذا خرید و فروش کتاب گمراه کننده حرام است، مگر بر انسانى که توانایى شناسایى حق از باطل داشته باشد.

امیر مؤمنان (علیه السلام) مى فرماید:

«مالى ارى الناس إذا قرب إلیهم الطعامُ تکلّفوا اناره المصابیحَ لیُبصروا ما یُدخلون فی بطونهم ولا یهتمُّون بغذاء النفسِ بأن یُنیروا مصابیحَ البابهم بالعلمِ لیُسلموا مِن لواحق الجهاله والذنوب من اعتقادهم وأعمالهم».([۴])

«در شگفتم مردم هر موقع بر سر سفره بنشینند چراغ ها روشن مى کنند تا ببینند چه چیز وارد شکم مى کنند، در حالى که نسبت به غذاى روح چنین اهتمامى ندارند، که چراغ خرد را با نور علم روشن سازند تا از پیامدهاى نادانى و گناه و خطاء در عقاید مصون بمانید».

امام مجتبى(علیه السلام) مى فرماید:

«عجبتُ لمن یتفکّر فی مأکوله کیف لا یتفکّر فی معقوله، فیجتنب ما یؤذیه ویودع صدره ما یُردیه».([۵])

«در شگفتم از کسى که در خوراکى هاى خود مى اندیشد (دقت مى کند) ولى در اندیشه ها(غذاى روحى) خود فکر نمى کند تا این که از آنچه که او را آزار مى دهد، اجتناب ورزد و از آنچه که او را در آخرت به هلاکت مى اندازد، دست بردارد».

رمان هاى عشقى و داستان هاى جعلى جنسى و جنایى، مایه فتنه و گمراهى است که حتماً خواننده را در منجلاب شهوت وجنایت مى اندازد.

وظیفه سوم در کلام سیدالساجدین(علیه السلام)

  1. اگر گرسنگى و تشنگى به او روى آورد، خود را نبازد. دست به حرام دراز نکند، خداوند منان، رازق و روزى دهنده است.
  2. آنگاه امام به سوى مطلب دیگر اشاره مى کند و مى فرماید: سیرى بیش از اندازه و پر کردن شکم، مایه سستى و تنبلى و باز ماندن از کارهاى نیک مى گردد.

این، در صورتى است که انسان، شکم را با غذاى حلال پر کند. و امّا اگر با غذاى حرام پر کند که زیانى دو چندان دارد.

گاهى سؤال مى شود که چرا خدا برخى از خوردنیها و نوشیدنیها را حرام کرده است؟

امام صادق(علیه السلام) در پاسخ آن مى گوید:

«إنّ الله تعالى لم تَبح أکلاً ولا شُرباً إلاّ لما فیه المنفعهُ والصلاحُ ولم یُحرّم إلاّ ما فیه الضررُ والتلف والفساد».([۶])

«خداوند هیچ خوردنى و آشامیدنى را حلال نکرده، مگر آن که در آن سود و سامان انسان بوده و هیچ چیز را حرام نکرده مگر آن که در آن زیان و نابسامانى بوده است».

در سال هاى ۱۳۳۹ یا ۱۳۳۸ شمسى، روزى در خدمت آیه الله بروجردى بودم که دبیر کنگره مبارزه با مواد الکلى شرفیاب محضر ایشان شد و درخواست کرد که نظر خویش را درباره استعمال مواد الکلى بیان فرمایند، زیرا در همین نزدیکى کنگره اى در آنکارا درباره نوشیدنى هاى الکلى برگزار مى شود. علاقه مندیم در این موضوع از نظر اسلام آگاه شویم.

من در این هنگام به فکر فرو رفتم که استاد بزرگوار چگونه ایشان را پاسخ خواهند گفت، زیرا اگر ضررهاى بهداشتى را متذکر شود، طرف و حاضران در کنگره از آن آگاهى دارند، باید نوعى پاسخ بگوید که نوآورى داشته باشد. من در همین فکر بودم، تو گویى از عالم غیب به مرحوم آیه الله بروجردى  الهام شد و علت تحریم موادّ الکلى را در اسلام چنین بیان کردند:

امتیاز انسان به عقل و خرد است و الکل دشمن عقل و خرد مى باشد. این پاسخ در عین اختصار به قدرى اثربخش بود که دبیر کنگره سؤال دیگرى را مطرح کرد و گفت: الکل اگر زیاد مصرف شود، دشمن خرد است، نه به مقدار کم؟ آیه الله بروجردى در جواب فرمودند: انسان زیاده طلب است، از کم نوشیدن پا به فراتر مى نهد و یک الکلى به تمام معنى مى شود.

دبیر کنگره افزود: شایسته است حضرتعالى پیامى براى کنگره ارسال بفرمایید و ما آن را در کنگره به عنوان نظر اسلام قرائت کنیم. هنگامى که این سخن براى ایشان ترجمه شد، کمى فکر کرد و به اطراف خود نگریست، اتفاقاً آن روز آیه الله علاّمه طباطبایى (براى عرض تشکر درمورد یکى از بستگانش که از طرف آیه الله بروجردى مجلس ختمى براى او برگزار شده بود) در مجلس حضور داشت. در این هنگام چنین فرمود: آقاى آسید محمدحسین طباطبایى تبریزى از علماى اسلامند، تفسیرى دارند، ایشان مى توانند در این مورد، چیزى بنویسند و در کنگره قرائت شود. و مرحوم طباطبایى نیز رساله اى نوشت و ارسال نمود.»

[۱]. انبیاء:۸.

[۲].  عبس:۲۴.

[۳].  تفسیر برهان:۴: ۴۲۹.

[۴].  سفینه البحار، ماده طعم.

[۵].  سفینه البحار، ماده طعم.

[۶]. مستدرک الوسائل، ج۳، ص ۷۱.

logo test

ارتباط با ما