رساله حقوق ۹/ حق دست این است که آن را به سوى کار ناروا دراز نکنى تا از سوی مردم سزاوار سرزنش نگردی

حق دست آن است که آن را به سوى کار ناروا دراز نکنى تا به سبب این دست درازى در آینده، شایسته کیفر خدایى باشى...

رساله حقوق ۸/ حقّ پاها این است که آنها را وسیله رفتن به راهى نسازی که رهرو خود را خفیف و خوار مى سازدامام سجاد(علیه السلام) مى فرماید:«وَ أَمَّا حَقُّ یَدِکَ فَأَنْ لَا تَبْسُطَهَا اِلَى مَا لاَ یَحِلُّ لَکَ فَتَنَالَ بِمَا تَبْسُطُهَا اِلَیْهِ مِنَ اللَّهِ الْعُقُوبَهَ فِی الأَجَلِ وَ مِنَ النَّاسِ بِلِسَانِ اللاَّئِمَهِ فِی الْعَاجِلِ وَ لاَ تَقْبِضَهَا مِمَّا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهَا وَ لَکِنْ تُوَقِّرَهَا بِقَبْضِهَا عَنْ کَثِیر مِمَّا یَحِلُّ لَهَا وَ بَسْطِهَا اِلَى کَثِیر مِمَّا لَیْسَ عَلَیْهَا فَاِذَا هِیَ قَدْ عُقِلَتْ وَ شُرِّفَتْ فِی الْعَاجِلِ وَجَبَ لَهَا حُسْنُ الثَّوَابِ فِی الآجِلِ».

«حق دست آن است که آن را به سوى کار ناروا دراز نکنى تا به سبب این دست درازى در آینده، شایسته کیفر خدایى باشى و به زودى از سوى مردم نیز سزاوار سرزنش گردى.

و دیگر این که نباید دست خود را در انجام کارهایى  که خدا بر آن واجب کرده، بازدارى بلکه باید آن را این گونه گرامى بدارى که او را از بسیارى از کارهاى ناروا بازدارى و به سوى بسیارى از کارهایى که به زیانش نیست دراز کنى. زیرا اگر در آینده نزدیک از حرام باز ایستد و با انجام کار حلال شرفمند گردد، در آخرت پاداش نیکو بایسته او خواهد بود».

 آیت الله سبحانی در مقام تشریح هفتمین حق در منظر امام سیدالساجدین(ع) در اثر جدید خود با عنوان شرح رساله حقوق امام سیدالساجدین(ع) مرقوم می دارند: «در این بخش از کلام امام به حق هفتم مى رسیم و آن حق دستهاى انسان بر خود انسان است. اصولاً این عضو انسانى ،مظهر قدرت و توانایى او است و غالباً هر کارى که انسان حتى با اعضاى دیگر انجام دهد، به دست نسبت داده مى شود، قرآن مى فرماید:

(ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ).([۱])

«فساد در خشکى و دریا به خاطر کارهایى است که مردم به دست خود انجام داده اند».

چه بسا انسان، حرامى را نوشیده یا به نامحرمى نگریسته یا به زبان خود غیبت و ناسزایى گفته ولى همه آنها به نوعى به دست نسبت داده شده است، زیرا دست مظهر قدرت انسان در اعمال اوست و لذا باید از هر نظر کنترل شود.

با توجه به چنین مقامى کنترل او از اهمیت فوق العاده برخوردار است.

امام راه کنترل آن را چنین بیان مى کند:

  1. دستهاى خود را ببندد و باز نکند، آنجا که مقصد امور ناروا و حرام است، مانند زدن یتیم، آزار انسان بى گناه و دهها کار حرام، زیرا این دو نتیجه دارد:

الف. در آینده مستحق کیفر الهى خواهد بود.«من الله العقوبه فى الآجل».

ب. مردم نیز در همین دنیا او را سرزنش خواهند کرد.«ومن الناس بلسان اللاّئمه فى العاجل».

  1. دستهاى خود را آنجا که مقصد فرائض الهى باشد باز کند، مانند پرداختن دیون و قرضها، یا فرائض مالى. پس از این، حضرت سجاد(علیه السلام) یک نتیجه گیرى کلى مى کند و مى فرماید: احترام دست را نگه دار. حرمت او را حفظ کن. چگونه؟ آنکه از امورى که حرام است دستها را به سوى او دراز مکن، آنجا که به ضرر تو نیست به سوى آن بشتاب، و اگر تو در دنیا، دستها را کنترل کنى در آینده پاداشى خواهى داشت.

در اینجا نکته اى را یادآور مى شویم که بى مناسبت با حق دست نیست، و آن این که در قطع یک دست، نصف دیه انسان است یعنى پانصد دینار، ولى اگر همین دست نافرمانى کند و راه خداى را پیش نگیرد ولو به مقدار یک چهارم دینار دزدى کند، آن دست، بریده مى شود، در اینجا برخى از اسلام ناشناسان، به این دو قانون اعتراض کرده اند که آن ارزش بالا کجا و این بى ارزشى در حد بریدن یک دست به خاطر یک چهارم دینار کجا؟ و اعتراض خود را در قالب شعر ریخته مى گوید:

یدٌ بخمسِ مائتی عَسَجد وُدِیت *** ما لُها قطِّعت فی رُبْعِ دینار

«دستى که ارزش آن پانصد مثقال طلاست چگونه به خاطر یک چهارم دینار قطع مى شود؟»

سراینده این شعر به دست از نظر یک قطعه گوشت و استخوان نگریسته و چنین اعتراضى نموده است، در حالى که جنبه معنوى این دست را که ارزش گذار آن است نادیده گرفته است، دستى که امین باشد، داراى چنین ارزش است. دستى که خائن است بى ارزش مى باشد و لذا دانشمند معروف شیعى سید مرتضى پاسخ او را در شعر و با هما قافیه بیان کرده است:

عزّ الأمانه أغلاها وأرخصها *** ذُلُّ الخیانهِ فافهم حکمهَ الباری

ما به پیروى از قرآن که حتى گناهان اعضاى دیگر را هم به دست نسبت مى دهد، یادآور مى شویم: امروز بشر به دست خود، محیط زیست را آلوده کرده و بستر زندگى را ناهموار ساخته است. این جنگهاى شیمیایى و میکروبى و هسته اى، بخش عظیمى از زمین را آلوده و ناکارآمد ساخته است، یکى از گویندگان عراق مى گفت: بر اثر به کارگیرى بمب هاى هسته اى ضعیف شده و فسفرى، بخش اعظمى اززمین هاى عراق در جنوب و وسط دیگر براى زراعت کارآیى ندارد حتى میوه درختان نیز کال و نارس و کم بار است. آیا در این صورت، جا ندارد که ما بگوییم: (ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ).»

منبع: شفقنا

logo test

ارتباط با ما