علی؛ نیکوترین آفریدگان

flower 12

    

 

نویسنده: علی موسوی گرمارودی (گزیده‌ای از کتاب گوشواره‌ی عرش[1] )

خجسته باد نام خداوند،

نیکوترین آفریدگاران

که تو را آفرید.

از تو در شگفت هم نمی توانم بود

که دیدن بزرگیت را،

چشم کوچک من بسنده نیست

مور، چه می‌داند که بر دیواره‌ی اهرام می‌گذرد

یا بر خشتی خام

تو، آن بلندترین هرمی

که فرعونِ تخیّل می‌تواند ساخت

و من، آن کوچکترین مور،

که بلندای تو را در چشم نمی تواند داشت

***

درشتناک بر کائنات ایستاده‌‌ای

و زمین، گویچه‌‌ای ست به بازی در مشت تو

و زمان، رشته‌‌ای آویخته از سر انگشت تو

و رود عظیم تاریخ، جویباری

که خیزابِ امواجش

از پاشنه‌ی پایت، در نمی گذرد ...

***

پایی را به فراغت بر مریّخ، هِشته‌‌ای

و زلالِ چشمان را با خون آفتاب، آغشته

ستارگان را با سرانگشتان، از سرِ طیبَت، می‌شکنی

و در جیب جبریل می‌نهی

و یا به فرشتگان دیگر می‌دهی

به همان آسودگی که نان توشه‌ی جوین افطار را

به سحر می‌شکستی

یا، در آوردگاه،

به شکستن بندگان بت، کمر می‌بستی

چگونه این چنین که بلند بر زَبَرِ ما سوا ایستاده‌‌ای

در کنار تنور پیرزنی جای می‌گیری،

و زیر مِهمیزِ کودکانه‌ی بچگکان یتیم،

و در بازارِ تنگِ کوفه ...؟

***

پیش از تو، هیچ اقیانوس را نمی شناختم

که عمود بر زمین بایستد ...

پیش از تو، هیچ فرمانروا را ندیده بودم

که پای افزاری وصله دار به پا کند

و مَشکی کهنه بر دوش کشد

و بردگان را برادر باشد

ای روشن ِ خدا

در شبهای پیوسته‌ی تاریخ

ای روح لیلة القدر

حتّی اذا مَطلعِ الفجر

...

وسعت تو را چگونه در سخن تنگ مایه گنجانم؟ ...

تو را که چون معنی نقطه‌ی  مطلقی

فتارک الله، تبارک الله

            تبارک الله احسنُ الخالقین

خجسته باد نام خداوند

            که نیکوترین آفریدگاران است

                        و نام تو که نیکوترین آفریدگانی ...

      

منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)

                           


[1] . این شعر از کتاب «گوشواره‌ی عرش؛ مجموعه کامل شعرهای آیینی» با عنوان «در سایه سار نخل ولایت» انتخاب و خلاصه شده است.

logo test

ارتباط با ما