سیمای فاطمه زهرا (س) در روایات اهل تسنن

 

flower 12

    

نویسنده: مجید معارف[1]

   

چکیده:

شخصیت فاطمه زهرا (س)، در روایات اهل تسنن به عنوان بانویی جامع فضائل انسانی ترسیم شده است. روایات اهل سنت در فضائل فاطمه زهرا (س) اعم از روایات تفسیری و غیر تفسیری است. روایات تفسیری جایگاه آن حضرت را از منظر قرآن نشان داده و بیانگر شخصیت فاطمه زهرا (س) در تعابیر الهی است. در روایات غیر تفسیری ابعاد دیگری از شخصیت فاطمه زهرا (س) با نقل رسول خدا (ص)، آشکار می‌شود. جمع‌بندی هر دو دسته از روایات آن که زهرا (س) در کانون اهل بیت پیامبر (ص) قرار داشته، معصوم از هر خطا، ضامن تداوم نسل پیامبر (ص)، آگاه به حقایق دینی، قاطع در دفاع از حق در دوران رسالت، محبوبترین شخص نزد رسول خدا (ص)، سرور زنان دو عالم و ... هستند.

کلید واژه:  فاطمه زهرا (س)، فضائل فاطمه زهرا نزد اهل سنت، فاطمه زهرا در روایات، اهل بیت (ع)، عصمت، ذی القربی، کوثر

   

مقدمه

فاطمه زهرا (س) دختر گرامی رسول خاتم (ص) و محبوب ترین فرد، نزد ایشان است. عموم مسلمانان – اعم از شیعه و سنی – این بانوی بزرگوار را واجد فضایل و ویژگی‌هایی ممتاز و برگزیده می دانند. در این نوشتار تلاش شده تا سیمای سرور بانوان دو عالم – فاطمه زهرا (س) - بر اساس روایات مندرج در منابع اهل تسنن شرح داده شود. در این راستا تنها از منابع اهل تسنن استفاده شده و از پرداختن به روایات شیعی اجتناب گردیده است.  

    

گستره فضائل حضرت زهرا (س) در منابع اهل سنت

فضائل فاطمه زهرا (س) در چند دسته از منابع اهل سنت وارد شده که برای پژوهشگران قابل توجه است؛ به شرح:

-       جوامع بزرگ حدیثی که غالباً در آنها ابوابی با عنوان: «مناقب فاطمه بنت رسول الله» و شبیه به آن به چشم می‌خورد.[2]

-       تفـاسـیـر اثـری و جـز آن کـه در آن مفسر ذیـل آیاتی که درباره اهل بیت (ع) یا فـاطمه زهرا (س) نـازل شـده، روایـات متناسب را آورده است.[3]

-       منابع تاریخی که در بردارنده زندگانی فاطمه زهرا (س) به شکل کامل یا ناقص است.

-       منابع سیره و رجال، خاصه کتاب‌هایی که به درج سیره و زندگانی صحابه اختصاص یافته است.[4]

-       منابع مستقل که در خصوص زندگانی فاطمه زهرا (س) تالیف شده است.[5]

-     منابع خاص روایی مانند مسندهای حضرت زهرا (س) که به جمع روایات آن حضرت یا روایاتی که درباره ایشان وارد شده، اختصاص پیدا کرده است[6] ؛ ضمناً روایات موجود درباره فاطمه زهرا (س) از جهتی به دو نوع: روایات تفسیری و روایات غیرتفسیری قابل تقسیم است که در این مقاله از هر دسته به ذکر تعدادی بسنده می‌شود.[7]

      

1) روایات تفسیری

در این بخش، به روایات مورد قبول اهل تسنن ذیل برخی آیات قرآن در باب فضائل فاطمه زهرا (س) اشاره می‌گردد:

      

1-1) کوثر رسالت، نسل پاینده

به عنوان اولین موضوع در تبیین فضیلت فاطمه زهرا (س) در کلام خدا (قرآن) به سوره «کوثر» می‌پردازیم. خداوند در قرآن می فرماید: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ * إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الآبْتَرُ» (به نام خداوند بخشاینده مهربان. همانا به تو «کوثر» عطا کردیم. پس [به شکرانه آن] برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. همانا دشمن تو همو دنبال بریده (بی نسل و بی دنباله) است.)

فاطمه زهرا (س) مصداق مشخص «کوثر» و عامل تداوم نسل پیامبر (ص) هستند. به طوری که مفسران در سبب نزول سوره کوثر نوشته‌اند، از آنجا که فرزندان ذکور رسول خدا (ص) در حیات آن بزرگوار از دنیا رفتند، برخی از مشرکان از جمله عاص بن وائل، ولید بن‌مغیره، ابوجهل، عقبه بن ابی معیط و ابولهب زبان به شماتت پیامبر (ص) گشوده، او را ابتر نامیدند.[8] خدای تبارک و تعالی در پاسخ به شماتت مشرکان خصوصاً «عاص بن وائل سهمی» سوره «کوثر» را نازل ساخت و ضمن اعلام بشارت به اعطای «کوثر» به رسول خدا (ص) دشمنان آن حضرت را «ابتر» یعنی بلا نسل و بلاعَقَب اعلام فرمود. اما در این سوره کریمه مراد از «کوثر» چیست؟

با توجه به آنکه کوثر از نظر لغوی به معنای خیر کثیر است[9] این کلمه مصادیق زیادی دارد که مفسران به آن اشاره کرده‌اند از جمله: قرآن، علم فراوان، نهری در بهـشت، نبوت و پیامبری، ذریـه و نسـل، مقام شفاعت و ...[10] اما با توجه به سبب نزول سوره کوثر که در پاسخ شماتت‌کنندگان پیامبر (ص) به دلیل نداشتن فرزند ذکور نازل شده و نیز به دلیل تقابل «الکوثر» با «الابتر» که این کلمه دم بریـدگی و قطـع نسل و ریشه را افاده می‌کند[11]، معلوم می‌شود که مراد از «کوثر»، همان عامل بقای نسل و ذریه رسول خدا (ص) است که مصداق آن فاطمه زهرا (س) خواهد بود و به عبارت بهتر کوثر جز فاطمه زهرا (س) و فرزندانش مصداق دیگری ندارد و سایر معانی کوثر که مفسران به آن اشاره کرده‌اند مثل شفاعت، نهری در بهشت و حوض بهشت، خیر کثیر، کثرت اصحاب و کثرت امت همه از باب جَری و انطباق است.[12]

بسیاری از مفسران اهل سنت در تفسیر سوره کوثر یکی از مصادیق «کوثر» را فاطمه زهرا (س) دانسته‌اند. به عنوان نمونه فخر رازی از قول «سدّی» نوشته است که «بین عرب مرسوم بود که اگر فرزند پسر کسی از دنیا رود به او ابتر می‌گفتند. چون فرزندان پیامبر (ص) در مکه موسوم به قاسم و عبدالله و نیز فرزند او به نام ابراهیم در مدینه درگذشتند، آنها گفتند که پیامبر ابتر است و جانشینی ندارد، اما خداوند با نزول این سوره مشخص کرد که دشمن پیامبر (ص) به این صفت موصوف بوده و نسل آن حضرت تا قیامت تداوم دارد»[13]

نکته مهم در تفسیر سوره کوثر آن که همه مفسرانی که در تفسیر «کوثر» به مصادیقی غیر از نسل و ذریه اشاره کرده‌اند، بلاغت قرآن کریم در تقابل «کوثر» و «الابتر» را در نظر نگرفته‌اند و از این جهت غفلت بزرگی مرتکب شده‌اند. اما از مفسران اهل سنت فخر رازی بیش از دیگران به این نکته بلاغی در سوره کوثر اشاره کرده و می‌نویسد: «کوثر به معنای فرزندان پیامبر (ص) است. گفته‌اند که این سوره در مقام تخطئه کسی نازل گردید که آن حضرت را به جهت نداشتن (یا باقی نماندن) فرزندان مورد سرزنش قرار داد. لذا معنای آیه این می‌شود که: خداوند نسلی به پیامبر (ص) عطا فرماید که در طول قرون و اعصار پایدار خواهد بود. آری بنگر چقدر از اهل بیت کشته شدند، اما باز عالم از آنان مالامال است در صورتی که از بنی‌امیه احدی که قابل توجه باشد باقی نماند و باز بنگر که در میان اهل بیت (ع) چه بزرگانی مانند حضرات باقر، صادق، کاظم ... (ع) و امثال آنان ظهور نمود»[14]

    

2-1) شاخص اهل بیت پیامبر (ص) با ویژگی‌ عصمت و طهارت

آیه تطهیر با مفاد: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً»[15] (جز این نیست که خداوند اراده فرموده هر گونه زشتی و پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و از هر جهت پاکتان سازد) بر عصمت اهل بیت پیامبر (ص) دلالت دارد و فاطمه زهرا (س) چهره شاخص در مصادیق اهل بیت (ع) است.

بر طبق روایات وارده در ذیل آیه، اهل بیت (ع) جز فاطمه (س)، علی، حسن و حسین علیهم السلام مصادیقی ندارند و با آن که آیه در وسط آیاتی قرار گرفته که درباره همسران پیامبر (ص) سخن می‌گوید، معهذا طبق روایات صحیح که از طرق متعدد وارد شده، همسران پیامبر (ص) از شمول اهل بیت (ع) خارج شده‌اند.[16] از جمله آن که ترمذی در سنن خود از عمربن ابی سلمه آورده است: آیه «انّما یرید الله ...» در خانه اُمّ سلمه نازل گردید. در پی آن رسول خدا (ص) فاطمه، حسن و حسین را فراخوانده در جامه‌ای پوشاند و علی (ع) را در جامه‌ای دیگر. سپس فرمود: «اللّهُمَ هوُلاءِ اَهْلُ بَیتی فَاذْهَبْ عَنْهُمُ الرِّجسَ و طَهَّرَّهُمْ تَطْهیرًا» ام سلمه گفت: ای پیامبر خدا آیا من با ایشانم؟ اما رسول خدا (ص) فرمود: تو بر جای خود باش که فردی عاقبت بخیری»[17]

دانشمندان بسیاری از اهل سنت، حدیث یاد شده را در کتاب‌های خود آورده‌اند و بر صحت آن تصریح کرده‌اند. از جمله حدیث یاد شده از قول مسلم در کتاب صحیح او وارد شده که اهل سنت در اعتبار روایات آن تردیدی ندارند. ترمذی پس از نقل حدیث درباره آن نوشته است که «هذا حدیث حَسَن و هو احسن شئ روی فی هذا الباب»[18] حاکم نیشابوری نیز پس از آوردن این حدیث در چند موضع از کتاب خود آن را صحیح الاسناد و نیز با ملاک‌های بخاری و مسلم صحیح دانسته است.[19]

آن چه در آیه تطهیر فاطمه زهرا (س) را در کانون اهل بیت (ع) قرار می‌دهد آن است که بر طبق روایات متعدد، پس از نزول آیه تطهیر رسول خدا (س) به مدت شش یا نه ماه از کنار خانه حضرت فاطمه (س) عبور کرده و اهل خانه را با این تعبیر مورد خطاب قرار می‌داد که: « الصَّلَاة، أَهْلَ الْبَیْت، إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً»[20] و مقصود رسول خدا (ص) آن بود که همگان متوجه شوند که اهل بیت (ع) در آیه تطهیر جز حضرت فاطمه، علی، حسن و حسین علیهم السلام، مصادیق دیگری ندارد و تنها این گروه هستند که خداوند طهارت قلبی و پاکی آنان را از هرگونه شائبه نفسانی اراده فرموده است.

    

3-1) محبت و مهرورزی به فاطمه، پاداش رسالت

به استناد آیه: «... قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى»[21] ([ای پیامبر] بگو [در قبال رسالتم] پاداشی از شما نمی‌خواهم به جز مودّت به نزدیکانم)

فاطمه (س) یکی از مصادیق «قربای» پیامبر است که مودت با او به عنوان پاداش رسالت پیامبر (ص) امری واجب و الزامی است. قابل توجه است که طبق آیه: «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهِیدٌ»[22] نتیجه مودت و مهرورزی با خویشان رسول خدا (ص) به خود انسان باز می‌گردد نه ضرورتاً رسول خدا (ص). اما مصداق «قربی» در آیه مودت چه کسانی هستند؟

از معروف‌ترین روایات وارده در این خصوص در میان اهل تسنن حدیث «ابن عباس» است که می‌گوید: چون آیه: «قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى» نازل شد، اصحاب گفتند: ای رسول خدا (ص) خویشان تو که خداوند محبت آنها را واجب فرموده چه کسانی هستند؟ پیامبر (ص) فرمود: «علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام».[23]

زمخشری در ذیل آیه حدیث دیگری در لزوم دوستی آل محمد (ص) آورده که با این عبارت شروع می‌شود: «قال رسول الله (ص): من مات علی حب آل محمد مات شهیداً، الا من مات علی حبّ آل محمد مات مغفوراً له ...»[24] (رسول خدا فرمود: هر کس بر محبت خاندان محمد بمیرد، شهید مرده است؛ آگاه باشید که هر که با محبت خاندان محمد بمیرد، بخشیده شده مرده است) و فخررازی پس از ذکر همین حدیث آورده است: «در عظمت آل محمد همین بس که اولاً: آنان- یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین- محبوب رسول خدا (ص) بوده و لذا دوستی آنان بر امت واجب است. ثانیاً: آنان در تشهد نماز در کنار رسول خدا (ص) مخصوص به ذکر و دعا شده‌اند که: «اللّهم صل علی محمد و آل محمد» که این نیز بر وجوب حـب و دوستی آنان دلالت دارد.[25]

نکته دیگر درباره حدیث ابن عباس در معرفی مصادیق «ذی‌القربی» آن که این حدیث در منابع حدیثی و تفسیری اهل سنت به طرق مختلفی وارد شده از جمله آن که حاکم حسکانی حدیث یاد شده را با هشت طریق ذیل آیه مودت آورده است.[26] ضمناً آیه مودت و حدیث پیامبر (ص) در معرفی «ذی‌القربی» از مشهورترین نصوصی است که امامان شیعه مانند امیرمؤمنان (ع)، امام حسن مجتبی (ع) و امام زین‌العابدین (ع) در دفاع از حقوق اهل بیت (ع) در مقابل مخالفان خود از بنی امیه و غیره، به آن احتجاج کرده‌اند.[27]

       

4-1) همراهی با پیامبر (ص) در روز مباهله

جریان مباهله از حوادث مهم و مشهور تاریخ اسلام است که به موجب آن پیامبر اسلام (ص) با اهل بیت خود جهت «مباهله»[28] در مقابل مسیحیان نجران قرار گرفت. قرآن در این خصوص خطاب به پیامبر می‌فرماید: «فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»[29] (پس هر کس درباره عیسی- بعد از علم و دانشی (که درباره عیسی) به تو رسید- با تو به محاجّه برخیزد به آنان بگو بیایید ما فرزندان خود را بخوانیم شما نیز فرزندان خود را، ما زنان خود را [صدا زنیم] شما نیز زنان خود را، ما نفس‌های خود را [بخوانیم] شما نیز نفس‌های خود را، آن‌گاه [مباهله کنیم و] لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم).

رسول خدا (ص) جهت انجام فرمان خداوند به مسیحیان پیشنهاد مباهله داد که مورد پذیرش آنان قرار گرفت و فردای آن روز جهت این کار تعیین گردید. در روز مقرر پیامبر (ص) همراه با حسن، حسین، علی و فاطمه زهرا علیهم السلام جهت مباهله حاضر شدند و رسول خدا (ص) به اهل بیت خود فرمود: هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. اما اسقف نجران با مشاهده هیات ساده و ملکوتی پیامبر (ص) و چهره‌های معصومی که همراه آن بزرگوار بودند، به همراهان خود گفت: «من چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از خداوند بخواهند که کوه را از جا برکند، خدا این کار را خواهد کرد. ای نصاری با این مرد مباهله نکنید و گرنه هلاک می‌شوید و تا روز قیامت یک نفر نصرانی در روی زمین باقی نخواهند ماند...»[30] در اینجا بود که مسیحیان از مباهله صرف نظر کرده و با رسول خدا (ص) مصالحه کردند.

به طوری که گذشت جریان مباهله از حوادث مهم تاریخ اسلام است که محدثان و مفسران غالباً به ذکر آن - همانگونه که گذشت - پرداخته‌اند. حاکم نیشابوری در خـصوص این ماجرا ادعای تواتر کرده[31] و زمخشری این ماجرا را مهم‌ترین دلیل بر فضل و برتری اصحاب کسا یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام می‌داند.[32]

آن چه در جریان مباهله در ارتباط با فاطمه زهرا (ع) قابل توجه است آن که طبق این آیه فاطمه (س) مصداق «نِسَاءنَا» است و با آن که در زمان مباهله رسول اکرم (ص) قطعاً همسران متعددی داشته‌اند، هیچکدام را به عنوان «نِسَاءنَا» با خود همراه نکرده‌اند؛ لذا در آیه مباهله دو شأن برای فاطمه (س) به اثبات می‌رسد، نخست آن که حضرت زهرا (س) شاهد و گواه حقانیت پیامبر (ص) اسلام و اثبات رسالت آن حضرت است و این خود نمونه‌ای از همراهی فاطمه (س) با مقام رسالت است. دیگر آن که در صورت انجام مباهله، زهرا (س) به همراه پدر، همسر و فرزندان خود، قطعاً مستجاب الدعوه بوده‌اند که این خود جایگاه بلند آن حضرت را در نزد خدای تبارک و تعالی نشان می‌دهد. قابل ذکر است کمتر واقعه‌ای مانند جریان مباهله است که از قرن سوم تا عصر حاضر کتب حدیث، تفسیر و تاریخ اهل سنت را به شکل گسترده در نوردیده باشد.

    

5-1) نیکوکاری بزرگ

فاطمه زهرا (س) طبق آیات قرآنی از مصادیق «ابرار» است. ابرار در عرف قرآن به کسانی اطلاق می‌شود که در صحنه عقیده و عمل به کمال رسیده و از گروه «صادقین» گردند که همراهی با آنان به همه مؤمنان توصیه شده است.[33] اما نیکوکاری حضرت فاطمه و علی (ع) به شرح زیر در قرآن گزارش شده است «إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُورًا»[34] (بـه یـقیـن ابـرار از جـامی می‌نوشند که با عطر خوشی آمیخته است. از چشمه‌ای که بندگان خاص خدا از آن می‌نوشند و از هر جا بخواهند آن را جاری می‌سازند. آنها به نذر خود وفا می‌کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، می‌ترسند و غذای خود را با محبتی که [نسبت] به او (خدا) دارند به مسکین، یتیم و اسیر می‌دهند [و می‌گویند] ما شما را به خاطر خدا اطعام می‌کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم).

بسیاری از مفسران، ذیل آیات ذکر شده از قول ابن عباس نقل کرده‌اند که: این آیات در پی بیماری حسنین و در پی آن نذر امیر مومنان و فاطمه زهرا (س) برای شفای آنان به مدت سه روز روزه[35] و تصمیم به ایفای نذرشان - پس از شفای حسن و حسین- نازل گردید. طبق این روایات، امیر مومنان، فاطمه زهرا و کنیز آنان فضّه در مقام انجام نذر خود سه روز متوالی را روزه گرفتند و هر روز به هنگام افطار با درخواست مستمندی - از فقیر، یتیم و اسیری - مواجه شده و افطاری خود را ایثار کردند. در پی این واقعه آیات 5 الی 22 سوره انسان نازل گردید.[36] خدای متعال جهت تمجید از ایثار اهل بیت (ع) آیات مذکور را نازل فرمود و با گزارش خود از این ماجرا آن را در تاریخ انسانیت جاودانه ساخت.

    

2) روایات غیرتفسیری

مراد از روایات غیرتفسیری، فضائل و مناقبی است که رسول خدا (ص) درباره دخت گرامی خود به زبان آورده است. جدا از رابطه عاطفی پدر و فرزندی بین پیامبر (ص) و فاطمه (س)- که فاطمه محبوب‌ترین شخص نزد رسول خدا (ص) بوده است - این روایات بیانگر ویژگی‌های مهمی در شخصیت حضرت فاطمه (س) است. این ویژگی‌ها در جای خود متعدد و فراوان است که اهم آنها در چند مورد گزارش می‌شود:

    

1-2) سروری بانوان دو عالم

فاطمه زهرا (س) برترین بانوی دو عالم است که دست خلقت آفریده است. این موضوع در روایات زیادی منعکس شده است از جمله آن که عایشه از پیامبر (ص) نقل می‌کند که آن حضرت خطاب به فاطمه (س) فرمود: «یَا فَاطِمه اَلاتَرضین اَن تَکوُنی سَیِّدَهِ نِساءِ العَالَمِین وَ سَیِّدَهِ نَساءِ هَذِهِ الاُمَّه وَ سَیِّدَهِ نساء المؤمِنیِن»[37] ، (ای فاطمه آیا راضی نیستی که تو برترین بانوی زنان جهان و بانوی زنان این امت و بانوی زنان با ایمان باشی؟)

در برخی از روایات، برتری فاطمه زهرا بر دیگر زنان موهبتی آسمانی تعبیر شده است؛ مثل این حدیث که «حذیفه بن یمان» نقل می‌کند که رسول خدا (ص) فرمود: فرشته‌ای از آسمان نازل گردید و از خدا اجازه طلبید که ارمغانی برای من آورد که کسی قبل از او نازل نکرده است. او به من بشارت داد که فاطمه سرور زنان بهشت است.[38]

فضیلت فاطمه زهرا (س) نسبت به دیگر زنان به مناسبت‌های مختلف وارد شده است. مهمترین آن روایاتی است که ارتباط با رحلت رسول خدا (ص) و متعاقب آن رحلت فاطمه زهرا (س)- به عنوان نخستین کسی که به پیامبر (ص) ملحق خواهد شد- دارد. در این خصوص اُمّ سلمه و عایشه روایت کرده‌اند: «فاطمه زهرا (س) نزد رسول خدا (ص) آمد. پیامبر (ص) رازی با او در میان نهاد که در نتیجه فاطمه (س) گریست. سپس راز دیگری با آن حضرت در میان نهاد که وی خندید. من از این ماجرا پرسش نمودم. فاطمه (س) فرمود: نخستین بار رسول خدا (ص) به من اطلاع داد که او امسال از دنیا خواهد رفت و من با شنیدن آن گریستم و در نوبت دوم اطلاع داد که من نخستین کسی هستم که به او ملحق خواهم شد و به ایـن جهت خندیدم.[39] در همین گفتگو بود که رسول خدا (ص) افضلیت فاطمه زهرا (س) را بر همه زنان عالم اعلام فرمود. عایشه همچنین می‌گوید: رسول خدا (ص) در آن بیماری که منجر به وفات ایشان گردید خطاب به فاطمه گفت: «آیا خشنود نیستی که سرور زنان بهشت یا سرور زنان عالمیان باشی»[40]

عمران بن حصین نقل می‌کند که روزی فاطمه زهرا (س) بیمار بود. به اتفاق رسول خدا (ص) از آن بانو عیادت کردم. رسول خدا (ص) در ضمن صحبت فرمود: «ای دخترم آیا راضی نیستی که سرور زنان عامیان باشی؟» فاطمه (س) عرض کرد: ای پدر؛ کاش چنین باشد، اما مریم دختر عمران چه وضعی دارد؟ پیامبر (ص) فرمود: «دخترم او سرور زنان عصر خود بود و تو سرور زنان عالم خود هستی ...»[41] نیز در برخی از روایات، حضرت فاطمه (س) سرور زنان دو عالم، سرور زنان این امت و سرور زنان مؤمنین وصف شده است.[42]

    

2-2) محبوبیت فاطمه زهرا (س) نزد پیامبر (ص)

رسول خدا (ص) فاطمه (س) را بسیار دوست داشت و این دوستی را بارها به زبان آورد؛ به طوری که در محبت و علاقه پیامبر (ص) به اطرافیان خود، کسی به پای زهرا (س) نمی‌رسید. عبدالله بن بریده از پدرش نقل می‌کند که محبوب‌ترین زن‌ها نزد رسول‌خدا (ص) فاطمه (س) و محبوب‌ترین مردان علی (ع) بود.[43] این موضوع در روایات دیگر از عمر و عایشه هم نقل شده است.[44] 

فاطمه (س) نزد رسول خدا (ص) حتی از علی (ع) نیز محبوب‌تر بوده است. در این خصوص امیرمومنان (ع) خود گوید: من از رسول خدا (ص) پرسیدم که از بین ما دو نفر (یعنی من و فاطمه) کدامیک بیشتر مورد علاقه شما قرار داریم؟ پیامبر (ص) فرمود: «فاطمه نزد من دوست داشتنی‌تر از تو و تو نزد من عزیزتر از اویی».[45]

یکی از نشانه‌های این دوستی عمیق آن بود که چون رسول خدا (ص) قصد سفر می‌کرد، فاطمه زهرا (س) آخرین کسی بود که پیامبر (ص) از او خداحافظی می‌کرد و چون از سفر باز می‌گشت، فاطمه (س) نخستین کسی بود که پیامبر (ص) به دیدار او می‌شتافت و او را می‌بوسید.[46]

عایشه گوید: کسی را ندیدم که از جهت منطق و کلام به پیامبر (ص) شبیه‌تر از فاطمه (س) باشد. چون فاطمه (س) وارد بر رسول خدا (ص) می‌شد، آن حضرت برخاسته، بر او خوش آمد می‌گفت. وی را می‌بوسید و بر جای خود می‌نشاند.[47]  

رسول گرامی اسلام به جهت تأکید بر محبت خود نسبت به فاطمه زهرا (س) مکرر اعلام می‌فرمود که: «فاطمه پاره تن من است؛ هر که او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر که او را به خشم آوَرَد، مرا به خشم آورده»[48]  یا «همانا فاطمه شاخه ای از من است؛ هر چه او را خشنود سازد، مرا خشنود می کند و هر چه او را غمگین کند، مرا غمگین می نماید».[49] این سخنان لزوم دوستی دیگران را هم نسبت به فاطمه زهرا (س) روشن می‌سازد.

رسول خدا (ص) در مقام ابراز دوستی خود به آن حضرت می‌فرمود: «فِدَاکِ اَبِی وَ اُمِّی»[50] (پدر و مادرم به فدایت) و نیز خطاب به حضرت زهرا (س) فرمود: «خداوند به غضب تو غضبناک و از خشنودی تو خشنود می‌گردد».[51]

اما فلسفه دوستی شدید پیامبر (ص) با فاطمه زهرا (س) و علی (ع) چه بود که رسول خدا (ص) به عنوان نقطه اوج این دوستی خطاب به آنان فرمود: «انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم»[52] (من با آنکه با شما دشمن است، دشمنم و با کسی که با شما در صلح و دوستی است، در صلح هستم). جز این است که فاطمه (س) و امیر مومنان (ع) به جهت شخصیت ایمانی و اعتقادی خود مورد توجه پیامبر (ص) قرار گرفتند و در واقع اشتراک فکری آنان با پیامبر (ص) سبب اتصال روحی و معنوی ویژه‌ای گردید و گرنه شأن پیامبر (ص) بالاتر از آن است که به صرف احساس پدر، فرزندی رابطه‌ای عاطفی با دختر خود برقرار کرده و همگان را نیز به چنین دوستی و محبت فرا بخواند.

    

3-2) تربیت فاطمه زهرا در دامان پیامبر (ص)

بنابر تقدیر الهی مقدر بود که فاطمه (س) کوثر رسول خدا (ص)، همسر ولیّ خدا و مادر دوازده نسل پاک از حجت‌های خدا گردد. لذا در پرورش چنین وجود شریفی نظارت و مراقبت ویژه‌ای حتی از قبل از تولد آن حضرت معمول گشت. حاکم از سعدبن مالک روایت می‌کند که وی گفت: رسول خدا (ص) فرمود: «در شب معراج جبرئیل سیبی از بهشت به من تعارف کرد که آن را خوردم و پس از آن خدیجه به فاطمه (س) باردار شد. لذا هرگاه مشتاق بهشت می‌شوم بوی آن را از فاطمه (س) اسـتشمام می‌کنم».[53]

    

4-2) حق‌طلبی زهرا (س) در دفاع از رسالت

در تمامی دوران رسالت پیامبر خاتم - به ویژه پس از وفات حضرت خدیجه - فاطمه زهرا (س) مراقب پدر بزرگوارش بوده و در شناخت توطئه‌های دشمنان و خنثی کردن آن‌ها تلاش می‌نمود. آن حضرت خود نقل می‌کند که: «در نوبتی مشرکان قریش در حجر اسماعیل گردآمده و با هم قرار گذاشتند که با آمدن محمد (ص) هر کدام ضربه‌ای به او وارد ساخته و ایشان را از بین ببرند. فاطمه (س) از ماجرا خبردار شده و به پدر وارد گردید و عرض کرد: ای پدر مشرکان قریش علیه شما در حجر جمع شده‌اند. رسول خدا (ص) فرمود: دخترم تو در خانه باش، سپس خارج شد و به مسجدالحرام رفت و مشرکان با دیدن رسول خدا (ص) سرهای خود را به زیر افکندند. رسول خدا (ص) مشتی ریگ به سوی آنان پرتاب کرده، فرمود: رویتان سیاه باد. راوی گوید: به احدی از آنان از آن ریگ اصابت نکرد مگر آن که در جنگ بدر هـلاک گردیـد»[54]

طبق شواهد دیگر آن‌گاه که مشرکان صدماتی متوجه رسول خدا (ص) می‌کردند، فاطمه (س) با دستان کوچک خود خاک‌ها و حتی خون را از چهره مبارک پدر می‌زدود.[55]   فاطمه زهرا (س) به همین ترتیب در شعب ابی طالب همراه پدر بوده و در مشکلات این دوره از رسالت، شریک رسول خدا (ص) گردید. در سن 8 سالگی در شمار مهاجران قرار گرفت، در بسیاری از جنگ‌ها از جمله جنگ بدر و احد حضور یافته به یاری مجروحان شتافت[56] و نهایتاً در دفاع از رسالت خصوصاً مراقبت از پدر بزرگوارش چنان تلاشی از خود به نمایش گذاشت که مفتخر به دریافت کنیه «ام ابیها» گردید. [57]

    

5-2) شکوه و جلال فاطمه (س) در قیامت

روایات متعددی در دست است که از شکوه و جلال فاطمه زهرا (س) در قیامت خبر می‌دهد. این روایات از طرفی بیانگر مقام و منزلت فاطمه (س) نزد خداوند است، از طرف دیگر قدرت معنوی آن حضرت را در مقابل آحاد خلائق در روز محشر نشان می‌دهد. به ویژه آن که با وجود حضرت زهرا (س) نوعی صف‌بندی بین محبان و مبغضان آن بزرگوار نیز به وجود می‌آید. محب الدین طبری از ابوایوب انصاری آورده است که رسول خدا (ص) فرمود: «زمانی که قیامت برپا می‌شود منادی از عرش خداوند ندا می‌کند که: ای اهل محشر سرهای خود را فرو بیاورید و چشم‌ها را ببندید که فـاطمه دختر محمـد (ص) بر صـراط می‌گذرد. پس فاطمه در حـالی که هفتـاد هـزار کنیز از حورالعین او را همراهی می‌کنند، مثل بـرق درخشنـده از صراط عبور می‌کنند».[58]

حدیث یاد شده با تعابیر متفاوت اما مضمون کاملاً یکسان در مدارک معتبر اهل سنت وارد شده است. حاکم نیشابوری این حدیث را از قول امیر مومنان علی (ع) و او از پیامبر (ص) چنین نقل کرده که: «اذا کان یوم القیامه قیل یا اهل الجمع غضوا ابصارکم و تمرّ فاطمه بنت رسول الله (ص) فتمر و علیها ریطتان خضراوان» وی سپس توضیح می‌دهد که این حدیث «صحیح الاسناد» است؛ اما بخاری و مسلم از ذکر آن خودداری ‌کرده‌اند.[59]

اما فلسفه این شکوه و جلال چیست که در روز قیامت تجلی پیدا می‌کند؟ در برخی از روایات آمده است که در آن روز فاطمه (س) در حالی که پیراهن آغشته به خون فرزندش حسین بن علی (ع) را به دست دارد خدای جبار را به داوری و قضاوت بین او و قاتلان فرزندش فرا می‌خواند و نیز از خداوند شفاعت دوستداران و گریه‌کنندگان بر حسین (ع) را طلب می‌کند.[60] نیز مطابق این روایات همگان تأویل این سخن پیامبر (ص) را که خطاب به فاطمه (س) فرمود: «به درستیکه خدا از غضب تو غضب می کند و به آنچه تو راضی شوی رضایت می دهد»[61] به عیان خواهند دید.

در این روایات همچنین بر همراهی فاطمه زهرا (س) در ورود به بهشت با رسول خدا (ص)، علی و حسنین - به عنوان نخستین بهشتیان - تأکید شده و برخی نیز حاوی بشارت برای دوستداران ایشان است. در حدیثی امیر مومنان (ع) نقل می‌کند که رسول خدا (ص) به من خبر داد که نخستین کسانی که به بهشت پا می‌گذارند من، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) خواهیم بود. من گفتم: پس تکلیف دوست‌داران ما چه می‌شود و حضرت فرمود: آنان به دنبال شما خواهند بود.[62]

     

نتیجه‌گیری

1- سیمای حضرت زهرا (س) از طریق تحلیل آیات قرآن و بهره‌گیری از روایات تفسیری و غیرتفسیری که در منابع معتبر حدیثی، تفسیری، سیره و تاریخ اهل سنت وارد شده، به نحو جامع قابل بررسی و شناخت است.

2- براساس آیات قرآن و روایات پیامبر (ص)، فاطمه زهرا (س) از جهات گوناگون از جمله: اراده الهی در چگونگی خلقت وی، برخورداری از تربیت مستقیم پیامبر (ص)، توفیق همسری با علی (ع) و در نتیجه بقای نسل پیامبر به واسطه او، رسیدن به مقام «ام ابیها» - که بیانگر همراهی با پیامبر (ص) است - برخورداری از شرافت مادری نسبت به حجت‌های الهی و ...، شخصیتی برگزیده و مؤید به توفیق الهی بوده است.

3- فاطمه زهرا (س) محور اهل بیت پیامبر (ص)، محبوب‌ترین انسان نزد رسول خدا (ص)، سرور بانوان دو عالم، معصوم از هر لغزش و خطا، معیاری در تجلی رضا و خشم الهی، تجسم تقوی و معنویت، الگوی شایسته‌ای جهت کمال انسان در دنیا و وسیله‌ای مشفق برای شفاعت و نجات مومنان در عالم آخرت به شمار می‌رود.

      

منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)

   


کتابشناسی

1.قرآن کریم

2.ابن ابی الحدید، عزالدین: «شرح نهج البلاغه»، بیروت، داراحیاء الکتب العربیه، 1378ق.

3.ابن المغازلی، علی بن محمد جلّابی: «مناقب اهل البیت»، تهران، المجمع العالمی لتقریب بین المذاهب الاسلامیه، 1427ق.

4.ابن حنبل، احمد: «المسند»، بیروت، بیت الافکار الدولیه، 2005م.

5.ابن حنبل، احمد: «فضائل اهل البیت من...»، به تحقیق محمد کاظم محمودی، تهران، انتشارات مجمع التقریب المذاهب، 1429ق.

6.ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع: «الطبقات الکبری»، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1417ق.

7.ابن شاهین، ابوحفض عمر بن احمد: «فضائل فاطمه الزهراء»، بیروت، دارالکتاب الاسلامی، 1412ق.

8.ابن هشام، محمد: «السیره النبویه»، بیروت، دارالقلم، بی‌تا.

9.آلوسی، سید محمود: «روح المعانی فی تفسیر القرآن و السبع المثانی»، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.

10.بخاری، محمد بن اسماعیل: «الصحیح»، بیروت، دارلقلم، 1407ق.

11.بشوی، محمد یعقوب: «شخصیت حضرت زهرا (س) در قرآن از منظر اهل سنت»، بوستان کتاب،

1386.12.بیضاوی، ابوسعید عبدالله‌بن‌عمر: «انوارالتنزیل و اسرارالتاویل»، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408ق.

13.ترمذی، محمد بن عیسی: «السنن»، به تحقیق احمد محمد شاکر، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408ق.

14.ثعالبی، عبدالرحمن بن خلوف: «الجواهر الحسان»، بیروت، المکتب العصریه، 1417ق.

15.جزری، عزالدین ابن اثیر: «اسد الغابه فی معرفه الصحابه»، بیروت، دارالکفر، 1409ق.

16.حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله: «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی...»، بیروت، موسسه الاعلمی، 1393ق.

17.حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله: «المستدرک علی الصحیحین»، بیروت، دارالفکر، 1422ق.

18.حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله: «مـعرفه علوم الـحدیث»، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1977م.

19.خازن، علاء‌الدین علی‌بن محمد «لباب التأویل»، (مشهور به تفسیر خازن)، بیرو.ت، دارالکتب‌العلمیه، 1415ق.

20.دمشقی، اسماعیل بن کثیر: «تفسیر القرآن العظیم»، بیروت، دارالمعرفه، 1409ق.

21.راغب اصفهانی، حسین بن محمد: «المفردات فی غریب القرآن»، انتشارات مرتضوی،

1362.22.رشید رضا، سید محمد و شیخ محمد عبده: «تفسیر القرآن الحکیم»، مشهور به تفسیر المنار، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.

23.زمخشری، محمود بن عمر: «الکشاف عن...»، بیروت، دارالکتاب العربی. 1407ق.

24.سیوطی، جلال الدین: «الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور»، بیروت، دارالفکر، 1993م.

25.سیوطی، جلال‌الدین: «مسند فاطمه الزهرا و ماورد فی فضلها»، بیروت، دار ابن‌حزم، 1414ق.

26.شلبی، محمود: «حیاه فاطمه علیها السلام»، بیروت، دارالجیل، 1409ق.

27.شوکانی، محمد بن علی: «فتح القدیر الجامع...»، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.

28.طبری، محمد بن جریر: «جامع البیان عن تأویل آی القرآن»، بیروت، دارالمعرفه، 1988م.

29.عثمان محمد، عبدالزهرا: «الزهراء فاطمه بنت محمد»، بیروت، دارالفردوس، چ2، 1410ق.

30.عسقلانی، ابن حجر: احمد بن علی: «تهذیب التهذیب»، بیروت، دارالفکر، 1404ق.

31.العک، خالدبن عبدالرحمن: «اصول التفسیر و قواعده»، بیروت، دارالنفائس، 1414ق.

32.فخر رازی، محمدبن عمر: «مفاتیح الغیب»، بیروت، دارالمعرفه، 1413ق.

33.فراء بغوی، حسین بن مسعود: «معالم التنزیل»، بیروت، دارالمعرفه، 1415ق.

34.مراغی، احمد مصطفی: «تفسیر المراغی»، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.

35.مکارم شیرازی و همکاران: «تفسیر نمونه»، تهران، دارالکتب الاسلامیه،

1374.36.مکی، سید ساجد: «خصائص الزهراء»، بیروت، دارالولاء، 1424ق.

37.نسایی، احمد بن شعیب: «خصائص امیرالمومنین...»، قم، دارالثقلین، 1419ق.

38.نسفی، عبدالله بن احمد، «مدارک التنزیل و حقایق التأویل»، بیروت، دارالنفائس، 1416ق.

39.نیشابوری، محمد بن مسلم: «الجامع الصحیح»، به تصحیح فواد عبدالباقی، بیروت، بی‌نا، 1374ق/.

40.نیشابوری، نظام الدین: «غرائب القرآن و رغائب الفرقان»، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1416ق.

41.هاشمی، سید مهدی: «فاطمه زهرا در کلام اهل سنت»، قم، انتشارات حر،

1376.42.هنداوی، شیخ محمد: «فاطمه الزهراء شخصیتها، ظلامتها»، بیروت، موسسه العارف للمطبوعات، 1423ق.



[1] . نوشتار حاضر تلخیص مقاله‌ی «سیمای حضرت زهرا (س) در روایات اهل تسنن» نوشته‌ی دکتر مجید معارف (دکترای علوم قرآن و حدیث؛ استاد دانشکدة الهیات دانشگاه تهران) است. این مقاله در «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» قابل مشاهده است. http://www.ensani.ir/fa/content/2021/default.aspx

[2] . بنگرید به: نیشابوری، 1374ق: ج4، صص1906-1902؛ ترمذی، 1408ق: ج5، صص658-655؛ بخاری، 1407ق: ج5، صص85-82؛ حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، صص374-361.

[3] . بنگرید به: «جامع البیان» طبری، «الدرّ المنثور» سیوطی، «تفسیر القرآن العظیم» ابن کثیر دمشقی و مجموعه‌ای از این روایات در کتاب «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الایات النازلة فی اهل البیت صلوات الله و سلامه علیهم» از عبیدالله بن عبدالله معروف به حاکم حسکانی از علمای قرن پنجم هجری.

[4] . بنگرید به: ابن سعد، 1417ق: ج8، صص25-16؛ جزری، 1409ق: ج3، صص226-220.

[5] . بنگرید به: «فضائل فاطمة الزهراء» تالیف ابوحفص عمر بن احمد معروف به ابن شاهین(385م).

[6] . بنگرید به: «احمد بن حنبل، 2005م: ج6، ص283 با عنوان مسند فاطمة بنت رسول الله و نیز همین عنوان درّ الجامع الکبیر» (قسم الافعال) از سیوطی که مستقلاً نیز با عنوان مسند فاطمة الزهراء و ما ورد فی فضلها به تحقیق فوّ از احمد زمرلی به طبع رسیده است و مشتمل بر 284 حدیث درباره حضرت فاطمه است.

[7] . به گفته ابن حجر عسقلانی مناقب حضرت زهرا جداً بسیار زیاد است (همو، 1404ق: ج12، ص469) اما در این مقاله صرفاً به ذکر ده فضیلت از ایشان پرداخته شده که تعدادی ریشه مستقیم قرآنی داشته و تعدادی از نصوص رسول خدا (ص) دربارة ایشان است.

[8] . سیوطی، 1993م: ج6، ص403؛ آلوسی، 1405ق: ج3، ص403 و اکثر تفاسیر ذیل سوره کوثر.

[9] . راغب، 1362: ص426

[10] . بنگرید به: زمـخشری، 1407ق: ج4، ص807؛ دمـشـقی، 1409ق: ج4، صـص598-596؛ آلـوسـی، 1405ق: ج30، صص246-244؛ شوکانی، بی‌تا: ج5، ص502؛ مراغی، بی‌تا: ج10، صص252-251

[11] . راغب اصفهانی، 1362: ص36.

[12] . عثمان محمد، 1410ق: ص17.

[13] . فخررازی، 1413ق: ج32، ص132؛ نیشابـوری، 1416ق: ج6، ص576؛ آلوسی، 1405ق: ج30، ص245؛ بیضاوی، 1408ق: ج2، ص626.

[14] . فخر رازی، 1413ق: ج32، ص124.

[15] . قرآن کریم، سوره احزاب، آیه 33.

[16] . علاقمندان به این موضوع می توانند به نوشته «آیا مقصود خدا از اهل بیت در قرآن، زنان پیامبر است؟ » در بخش شبهات سایت محمد (ص) مراجعه فرمایند.

[17] . ترمذی، 1408ق: ج5، صص328 ، 622 و 657؛ ابن حنبل، 2005م: ج6، ص293؛ حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، صص358-357؛ دمشقی، 1409ق: ج3، ص493؛ طبری، 1988م: ج12، ص6؛ سیوطی، 1993م: ج6، ص604؛ نیشابوری، 1374ق: ج4، ص1883 از قول عایشه.

[18] . ترمذی، 1408ق: ج5، ص657 و نیز 1328.

[19] . حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، صص358- 357.

[20] . ترمذی، 1408ق: ج5، ص328؛ ابن حنبل، 2005م: ج3، ص285؛ دمشقی، 1409ق: ج3، ص492.

[21] . قرآن کریم، سوره شوری، آیه 23.

[22] . قرآن کریم، سوره سبا، آیه 47.

[23] . بنگرید به: منابع گوناگون اهل سنت از جمله: سیوطی، 1993م: ج7، ص348؛ زمخشری، 1407ق: ج4، ص220؛ فخررازی، 1413ق: ج27، ص167؛ حاکم حسکانی، 1393ق: ج2، ص130؛ بیضاوی، 1408ق: ج2، ص362؛ نسفی، 1416ق: ج4، ص154.

[24] . زمخشری، 1407ق: ج4، ص220

[25] . فخررازی، 1413ق: ج27، ص166.

[26] . حاکم حسکانی، 1393ق: ج2، صص146-130.

[27] . بنگرید به: آلوسی، 1405ق: ج25، ص30 و سیوطی، 1414ق: صص79-76.

[28] . مباهله در اصطلاح دینی به معنای نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است. به این ترتیب که افرادی که درباره یک مسأله مهم مذهبی با هم گفت‌وگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خداوند تضرع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند: مکارم شیرازی، 1374: ج2، ص438.

[29] . قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 61.

[30] . فخر رازی، 1413ق: ج8، ص89.

[31] . حاکم نیشابوری، 1977م: ص50.

[32] . زمخشری، 1407ق: ج1، ص193؛ بیضاوی، 1408ق: ج1، ص163؛ خازن، 1415ق: ج1، ص254؛ مراغی، بی‌تا: ج1، ص175؛ شوکانی، بی‌تا: ج1، ص347 از قول اکثر محدثان اهل سنت؛ نسفی، 1416ق: ج1، ص243.

[33] . بنگرید به: قرآن کریم، سوره بقره، آیه 177 و سوره توبه، آیه 119.

[34] . قرآن کریم، سوره انسان، آیات 5 تا 9.

[35] . بنا به اعتقاد اهل تسنن این نذر با راهنمایی رسول خدا (ص) صورت پذیرفت: آلوسی، 1405ق: ذیل سوره انسان.

[36] . خازن، 1415ق: ج4، ص378؛ نیشابوری، 1416ق: ج6، ص412؛ فراء بغوی، 1415ق: ج4، ص428؛ نسفی، 1416ق: ج4، ص466؛ فخررازی، 1413ق: ج30، ص244؛ زمخشری، 1407ق: ج4، ص670؛ شوکانی، بی‌تا: ج5، ص349؛ حاکم حسکانی، 1393ق: ج2، صص310-229 در روایات گوناگون.

[37] . حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366.

[38] . همان، ج3، ص363.

[39] . بخاری، 1407ق: ج5، ص83؛ نیشـابوری، 1374ق: ج4، صص1905-1902؛ ابن سعد، 1417ق: ج2، ص190، ج 8، ص22؛ جزری، 1409ق: ج6، ص224؛ ابن المغازلی، 1427ق: ص424؛ ابن حنبل، 1429ق: ص239؛ ترمذی، 1408ق: ج5، ص657؛ ابن شاهین، 1412ق: ص59.

[40] . حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366

[41] . ابن شاهین، 1412ق: ص64؛ ابن المغازلی، 1427ق: ص474.

[42] . حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366.

[43] . همان، ج3، ص365.

[44] . همان، صص367 و 365.

[45] . جزری، 1409ق: ج6، ص224؛ ابن شاهین، 1412ق: ص84 ؛ شلبی، 1409ق: ص9 به نقل از نسایی، 1419ق: ص196، ح146.

[46] . حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص364؛ جزری، 1409ق: ج6، ص224؛ سیوطی، 1414ق: صص 49-48.

[47] . حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص364.

[48] . "فاطمه بضعه منی من احبّها فقد احبّنی و من ابغضها فقد ابغضنی": همان.

[49] . "انما فاطمه شجنه منی یبسطنی ما یبسطها و یقبضنی ما یقبضها": همان.

[50] . همان، ج3، ص364.

[51] . همان، ج3، ص366.

[52] . ابن المغازلی، 1427ق: ص127؛ جزری، 1409ق: ج6، ص225؛ ترمذی، 1408ق: ج5، ص656؛ حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص359.

[53] . حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366.

[54] . حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص367.

[55] . ابن سعد، 1418ق: ج2، ص36؛ شلبی، 1409ق: ص11 و221 به نقل از ابن حنبل.

[56] . ابن سعد در کتاب «الطبقات الکبری» به تفضیل مراقبت فاطمه زهرا (س) و امیر مومنان (ع) از پیامبر (ص) را - خصوصاً در بستن جراحات آن حضرت - گزارش کرده است: ابن سعد، 1417ق: ج2، ص37.

[57] . بنگرید به: هنداوی، 1423ق: صص40-33؛ مکی، 1424ق: ص23.

[58] . هـاشمـی، 1376: ص261 بـه نـقـل از ذخـائر‌العقبی، الصـواعق‌المـحرقه، نورالابصار و ...

[59] . حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص371 و نیز بنگرید به: ابن المغازلی، 1427ق: صص420-418؛ جزری؛ 1409ق: ج6، ص225؛ سیوطی، 1414ق: صص129، 131و 135.

[60] . هاشمی، 1376: ص262 به نقل از منابع متعدد از جمله اسد الغابه، کفایه الطالب، میزان الاعتدال و ...

[61] . "ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک": سیوطی، 1414ق: ص176.

[62] . همان، صص167؛ 118.

logo test

ارتباط با ما