شیعه کیست و چه می گوید؟ -درس هفتم: مهدویت

 

flower 12

     

بسم الله الرحمن الرحیم

شیعه کیست و چه می‌گوید ؟

   

نوشته‌ی: مسعود بسیطی و زهرا مرادی

   

در دوره‌ی «شیعه کیست و چه می‌گوید؟ » درباره‌ی ظهور تشیّع و مبانیِ اعتقادیِ شیعه و در واقع، معرفی اسلام حقیقی سخن خواهیم گفت.

   

درس هفتم: مهدویت

     

مروری بر درس گذشته:

در درس ششم ، به موضوع «امامت» پرداختیم و گفتیم رسول خاتم همچون انبیاء گذشته، جانشینانی از جانب خداوند برای سرپرستی مردم معرفی فرموده و انسان‌ها را سرگردان و بدون رهبر، رها نکرده است. شیعیان، دوازده جانشینی را که پیامبر، ایشان را برگزیده‌ی خدا، جانشین رسول، سرپرست مردم، پدر امت، ... معرفی فرمود، به عنوان «امام» و پیشوای خود قبول دارند و اطاعت از آنها را واجب می‌دانند. اولین امام، علی بن ابیطالب علیه السلامو آخرین ایشان که در دوره‌ی ما زندگی می‌کند و امام زنده‌ی زمانِ ما محسوب می‌شود، حضرت مهدی علیه السلاماست.

همچنین به این موضوع اشاره شد که اکثریت مردم به وصیت رسول خاتم مبنی بر مراجعه به امامان و یاریِ ایشان عمل نکردند و نه تنها از امام زمان خویش تبعیت ننمودند، بلکه ایشان را در مقابل دشمنان ظالم، تنها گذاشتند. به همین سبب، امامان یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و خداوند حکیم نیز به سبب قدرناشناسیِ مردم و سرپیچی از دستور صریح خدا و رسولش، نعمت دسترسی به آخرین امام را از ایشان سلب نمود. بدین ترتیب، دوران غیبت امام دوازدهم یعنی حضرت مهدی علیه السلام، آغاز شد.

در این درس به موضوع «مهدویت» یعنی تبیین اعتقاد شیعیان درباره‌ی حضرت مهدی علیه السلام، معنای غیبت ایشان، تکلیف مردمان در عصر غیبت و راهکارهای نزدیک نمودنِ ظهور می‌پردازیم.

   

مفهوم مهدویت

«مهدویت» از ریشه‌ی «مهدی» به معنای هدایت یافته،[1] گرفته شده و اصطلاحا به باورداشت و انتظارِ ظهور «مهدی» به عنوان منجی و موعود آخرالزمان که دارای قدرت‌های ویژه‌ی خدایی است، گفته می‌شود.

   

مهدی کیست؟

«مهدی» مردی از نسل رسول خاتم محمد صلی الله علیه و آله و سلماست که در آخرالزمان ظهور می‌کند و در حالی که ظلم و فساد همه جای دنیا را فرا گرفته، صلح و عدالت را برای جهانیان به ارمغان می‌آورد.[2]

او موعود نجات‌بخشی است که همه‌ی مسلمانان – اعم از سنّی و شیعه - به آمدنش باور دارند.[3]

اهل تسنّن معتقدند «مهدی» هنوز به دنیا نیامده؛ اما به اعتقاد شیعیان، زمین هیچ گاه از وجود حجت و هدایتگر الهی خالی نمی‌ماند[4] و حضرت مهدی علیه السلام در سال 255 هجری قمری[5]به دنیا آمده و اکنون جانشین بر حق و زنده‌ی رسول خاتم است. پدر او امام حسن عسکری (یازدهمین امام و جانشین رسول خاتم) و مادرش بانو نرجس (از شاهزادگان رومی و از نوادگان شمعون وصیّ حضرت عیسی) بود. نام اصلیِ ایشان مانند نام جدشان رسول خاتم «محمّد» است[6] اما معمولا با القاب «مهدی»، «امام زمان»، «ولیّ عصر»، «موعود منتظَر»، ... خوانده می‌شوند.

   

ولادت مخفیانه

از آنجا که امامان، برگزیدگان خداوند برای هدایت و سرپرستیِ مردم بودند، همواره حاکمان ستمکاری که جایگاه اهل بیت علیهم السلام را غصب نموده بودند، از حضور ایشان نگران بودند. آنها از همه‌ی قدرت و ثروت‌شان برای به انزوا کشاندنِ امامان استفاده می‌کردند و گاه با تهدید و کشتار مردم، گاه با زندانی و شکنجه نمودنِ امامان و گاه با حصر و مراقبت‌های شدید، مانع از ارتباط مردم با ایشان می‌شدند. در نهایت نیز از کوتاهیِ مسلمانان در عمل به وصیت رسول خاتم مبنی بر یاری و پیروی از امامان استفاده می‌کردند و آنها را به شهادت می‌رساندند. این سختگیری‌ها و خفقان در زمان امامانِ آخر به اوج خود رسیده بود. تا جایی که امام دهم و یازدهم را در مرکز یک پادگان نظامی (عسکر) تحت نظارت‌های شدید نگاه می‌داشتند که به همین دلیل، به «عسکری» ملقّب شدند.[7]

عمده‌ی وحشت و نگرانیِ حاکمانِ ظالمِ آن دوره، ناشی از اخبار و احادیث فراوانی درباره‌ی تولد فرزندی از امام حسن عسکری علیه السلام بود که اساس حکومت‌های ظالم را بر هم می‌زد و همه‌ی دنیا را از عدل و داد پر می‌کرد. به همین دلیل بارها تلاش کردند پیش از آنکه منجی موعود (یعنی امام دوازدهم) به دنیا بیاید، امام حسن عسکری علیه السلام را به شهادت برسانند که موفق نشدند.[8]

به خواست خداوند حکیم، با وجود دقت نظرِ جاسوسانی که در محل سکونت امام حسن عسکری علیه السلامرفت و آمد داشتند، کسی متوجه بارداریِ نرجس خاتون و تولد مهدی موعود نشد. بعدها امام حسن عسکری علیه السلام چند نفر از نزدیکان و یاران خاص خود را از موضوع تولد فرزندشان مطلع ساختند و در بعضی ملاقات‌های خصوصی، او را به آنها نشان دادند.[9]

ولادت مهدی علیه السلام، از این منظر، شبیه ولادت حضرت موسی علیه السلام بود. فرعون که آگاه شده بود زوال پادشاهی‌اش به دست منجی بنی‌اسراییل است، هزاران نوزاد را کشت تا از به دنیا آمدن موسی جلوگیری کند. اما با وجود مراقبت‌های شدید سربازانش، حضرت موسی علیه السلاممخفیانه به دنیا آمد.[10]


امامتِ حضرت مهدی علیه السلام

پس از شهادت امام یازدهم (امام حسن عسکری علیه السلام) نوبت به امامتِ حضرت مهدی علیه السلام رسید. اما از آنجا که جان ایشان همچون امامان پیشین در خطر بود و از سوی دیگر، حضرت مهدی علیه السلام آخرین حجت زنده‌ی خدا بر روی زمین بود، خداوند متعال ایشان را از دسترس مردم دور نگاه داشت. بدین ترتیب غیبت امام مهدی علیه السلام آغاز شد.

   

مفهوم غیبت

غیبت امام، به مفهومِ «نبودنِ ایشان» نیست؛ بلکه به معنی ناشناس زندگی کردن ایشان است. یعنی مردم او را می‌بینند ولی نمی‌شناسند.[11]

اما نکته‌ی قابل تأمل اینجاست که بهره‌مندی از هدایت امام، منوط به دیدن چهره‌ی ایشان یا ارتباط فیزیکی با امام نیست. به اعتقاد شیعه، امام به دلیل برخورداری از علمِ الهی از احوالات همه‌ی مردم جهان و آنچه در دل و ذهن‌شان می‌گذرد، آگاه است.[12] بنابراین، چنانچه کسی در هر جای جهان به امام زمانش توجه نماید و حتی در دل با او صحبت کند، امام سخن او را می‌شنود و به او توجه خواهد کرد.

این ویژگی، مختص امام دوازدهم نیست. بلکه امامان پیشین هم دارای چنین علمی بودند. به عنوان نمونه، شخصی در زمان امام کاظم علیه السلام (هفتمین امام پس از رسول خاتم) از نیشابور برای دیدن امام و رساندن نامه‌ها و هدایای اهل نیشابور به دست ایشان، به مدینه رفت. او که هیچ‌گاه امام کاظم علیه السلامرا ندیده بود و ایشان را نمی‌شناخت، از مردم سراغ خانه‌ی امام را گرفت. عده‌ای او را به خانه‌ی فرد دیگری که ادعای امامت کرده بود راهنمایی نمودند. اما با شنیدن صحبت‌های او که با عقل و کلام رسول خدا مغایر بود، متوجه شد اشتباه کرده است. در حالی که در کوچه‌های شهر سرگردان بود، فرستاده‌ای از سوی امام کاظم علیه السلامنزدش آمد و او را به خانه‌ی امام دعوت کرد. بی آنکه مرد نیشابوری از نامه‌ها و امانت‌های مردم چیزی بگوید، امام فرمود این کاغذ، پاسخ نامه‌هایی است که همراهت آورده‌ای. دیروز همه را جواب دادم. این هدیه را هم به پیرزنی بده که به من محبت داشته و از طریق تو برایم پارچه‌ای را که با دست خود بافته، فرستاده است.[13]

چنین نمونه‌هایی در ارتباط مردم با امامان به وفور وجود داشت. لذا باورمندی به این موضوع که امام بر احوالات مردم زمانش آگاه است و برای شنیدنِ حرف‌های‌شان، نیازی به ملاقات حضوری ندارد، اعتقادی بدیع و نوظهور نیست.

   

شأن امامت

نکته‌ی حائز اهمیت این است که در زمان ائمه‌ی پیشین نیز اگرچه ظاهرا مردم نشانیِ محل سکونت امام را می‌دانستند، اما اینگونه نبوده که هر زمان اراده می‌کردند، می‌توانستند امام زمان‌شان را ملاقات نمایند. چراکه:

-    اولا اکثر امامان در تبعید یا حصر به سر می‌بردند و حاکمان، مانع از ارتباط مستقیم مردم با ایشان می‌شدند.

-    ثانیا فارغ از محدودیت‌های سیاسی و نظامی، به دلیل امکانات محدود ارتباطیِ آن زمان، زیارت اهل بیت علیهم السلام برای افرادی که در مناطق دور از محلّ سکونت امام بودند، به راحتی میسّر نمی‌شد.

به همین سبب، بسیاری از شیعیان با آنکه در زمان حیات یازده امام پیشین می‌زیستند، در طول عمرشان موفق نمی‌شدند امام زمانِ خود را از نزدیک زیارت کنند. اما این موضوع، نه از ‌شأن امامت امام می‌کاست و نه باب هدایت مردم را می‌بست. چراکه به اعتقاد شیعه، امامِ هر زمانی، جانشین خدا بر روی زمین است؛ او گوش شنوا و چشم بینای خداست؛ سرچشمه و منبع علم، عقل، هدايت، يقين، فهم و شعور است؛ و قدرت و علمش محدود به مکان نیست.[14]

بنابراین، چه امام در دسترس مردم باشد، چه ملاقات با ایشان میسّر نباشد؛ چه در عصر حضور و ظهور ائمه باشیم، چه در دوره‌ی غیبت، ‌شأن امامت و هدایتگریِ امام هیچگاه تعطیل نمی‌شود.

حال، سوالی که پیش می‌آید این است که مردم چگونه می‌توانند به امامی که ملاقاتش میسّر نیست، مراجعه کنند و با او ارتباط برقرار نمایند؟


شیوه‌های مراجعه به امامِ غایب

راه‌های متعددی برای مراجعه به امام وجود دارد.[15] همانطور که گفتیم امام، چشم بینا و گوش شنوای خداست و برای آنکه از خواسته‌ی ما باخبر شود، نیاز به ابزاری خاص یا ملاقات حضوری ندارد. کافی است به ایشان توجه کنیم و با همین زبان مادری حرف دل‌مان را بگوییم. مردمی هم که در دوران ائمه‌ی پیشین می‌زیستند و دست‌شان از امام زمان خود کوتاه بود، به سفارش اهل بیت همین کار را می‌کردند. به عنوان مثال شخصی به امام هادی علیه السلام نامه نوشت و پرسید ما که از شما دوریم چگونه به شما مراجعه کنیم و حرف‌هامان را در میان بگذاریم؟ امام علیه السلامفرمود:

«هر وقت کاری داشتی کافی است لب‌هایت را حرکت دهی (با ما حرف بزنی). مطمئن باش جواب به تو می‌رسد!»[16]

بدیهی است پاسخ گرفتن از امام لزوما شنیدن صدای ایشان یا دریافت نمودنِ نامه‌ای از جانب ایشان نیست. ممکن است با عنایت امام زمان، با کسی آشنا شویم که گره از کارمان باز کند؛ یا حجاب فکر و عقل‌مان برطرف شود و پاسخ سوال‌مان را بفهمیم؛ یا اتفاق پیش‌بینی نشده‌ای رخ دهد و مشکل‌مان حل شود ...

مراجعه به امام غایب را امتحان کنید! به این هدایتگر آسمانی توجه و مراجعه نمایید؛ با زبان مادری با ایشان صحبت کنید و مطمئن باشید از توجه و محبت او بهره‌مند خواهید شد.

   

شأن قائمیت

چنانچه اشاره شد، ‌شأن امامتِ امام زمان ربطی به دیده شدن یا نشدن ایشان، مشخص بودن مکان زندگی‌شان یا ناشناس زندگی کردن ایشان و یا ظهور و غیبت‌شان ندارد. ایشان دارای همان ‌شأن امامتی هستند که امیر مومنان و امامان پس از ایشان دارا بودند.

اما حضرت مهدی علیه السلام،‌ شأن دیگری دارند که منوط به پایان یافتن دوران غیبت و ظهور ایشان است و «شأن قائمیت» نامیده می‌شود.

شأن قائمیت، مقام و جایگاهی است که از ناحیه‌ی خداوند برای حضرت مهدی علیه السلام تعیین شده و به مأموریت ویژه و منحصر بفرد امام زمان اشاره دارد. مأموریتی که با ظهور و قیام ایشان آغاز می‌شود و به اصلاح و نجات جامعه‌ی جهانی منجر می‌گردد. همان اتفاق مبارکی که انبیا و اولیاء پیشین درباره‌اش به مردم بشارت‌ها داده[17] و گفته بودند در آخرالزمان مردی از تبار رسول خاتم خواهد آمد و جهان را که از ظلم و جور آکنده شده، با عدل و داد، پر می‌کند.[18]

به همین سبب رسول خاتم در روز غدیر خطاب به همه‌ی مسلمانان با صدای بلند اعلام نمود:

«ای مردم؛ بدانید که مهدیِ «قائم» از ماست!

اوست غالب بر ادیان و انتقام گیرنده از ظالمان؛

اوست یاری دهنده‌ی دین خدا.»[19]

   

«مهدویت» و «موعودگرایی»

همچنانکه اشاره شد، «شأن قائمیتِ» حضرت مهدی علیه السلام با منجی‌گرایی و موعودگرایی مرتبط است. اعتقاد به منجی، از ریشه‌دارترین آرمان‌های بشری است و همیشه انسان‌ها در آرزوی نجات‌بخشی عدالت‌گستر بوده‌اند. از این رو، هم فِرق و مکاتب بشری و هم ادیان الهی به پیروان خویش مژده‌ی آمدن «منجی آخر الزمان» را داده‌اند و ابعاد جامعه‌ی آرمانی آن دوره را ترسیم نموده‌اند.

به عنوان نمونه‌ای از موعودگرایی در ادیان الهی، می‌توان به اعتقاد یهودیان درباره‌ی ظهور منجی اشاره کرد. یهودیان در انتظار یک رهبر الهیِ فاتح از نسل داوود هستند که او را «ماشیح» (Mashiah)[20] می‌نامند. در کتاب اشعیای نبی چنین آمده است:

«نهالی از تنه‌ی یَسّی (پدر داوود) بیرون آمده، شاخه‌ای از ریشه‌هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت ... مسکینان را به عدالت، داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین، به راستی حکم خواهد نمود ... گرگ با برّه سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید ... و طفل شیرخواره بر سوراخ مار، بازی خواهد کرد ... و در تمامی کوه مقدس من ضرر و فسادی نخواهند کرد؛ زیرا که جهان از معرفت خداوند پُر خواهد بود؛ مثل آب‌هایی که دریا را می‌پوشاند.»[21]

مسیحیان نیز در انتظار ظهور دوباره‌ی «مسیح» و فراگیریِ عدالت در سراسر جهان هستند. در انجیل لوقا می‌خوانیم:

«همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد بود. پس از آن علامت پسر انسان در آسمان ظاهر می‌شود ... اما از آن روز و ساعت، هیچکس اطلاع ندارد حتی ملائکه‌ آسمان، جز پدر من و بس»[22] «پس در هر وقت، دعا کرده بیدار باشید تا شایسته‌ی آن شوید که از جمع این چیزهایی که به وقوع خواهد پیوست نجات یابید و در حضور پسر انسان بایستید.»[23]

اگرچه ظاهرا در اینکه نجات‌بخش موعود چه کسی است، بین ادیان و مذاهب مختلف، تفاوت وجود دارد، اما آنچه وجه مشترک همه‌ی آنهاست، اعتقاد به آمدن فردی است که با قدرت‌های ویژه‌اش، اوضاع آشفته‌ی جهان را اصلاح می‌کند.

   

ویژگی‌های مهدی علیه السلام و عصر طلایی ظهور

مهدی علیه السلام وارث همه‌ی کمالات و معجزات انبیاء و اوصیای پیشین است.عالِم به همه‌ی علوم انبیاء و مجهز به تمام قدرت‌های آنهاست.[24]

او، پدر مهربانی است که دلش برای همه‌ی مردم روی زمین – فارغ از هر دین و آیینی که دارند – می‌تپد و از غم‌ها و گرفتاری‌های آنها ناراحت و آزرده می‌شود.[25]

با آنکه مردم، او را فراموش کرده‌اند و یا عموما از وجودش بی‌خبرند، او لحظه‌شماری می‌کند تا زمان ظهور فرا رسد و بتواند تک تک عزیزانش را از سختی، فقر، بیماری، ناامنی و سردرگمی نجات دهد. چراکه خداوند، اراده فرموده به دست آخرین فرستاده‌اش، زمین را به زمینی دیگر مبدّل سازد؛ ظلم و فقر و بیماری و اندوه را ریشه کن کند[26] و همه‌ی برکات آسمان و زمین را به بندگانش هدیه دهد[27].

با آمدن مهدی علیه السلام، همه‌ی حکومت‌های جابرانه، ریشه کن می‌شوند؛[28] 

همه‌ی انسان‌ها، پیرو دین خدا می‌شوند؛[29] 

حقوق پایمال شده، به اهلش باز گردانده می‌شود؛[30] 

ثروت‌های زمین، به طور مساوى میان مردم تقسیم می‌گردد و همه، غرقِ نعمت می‌شوند؛[31] 

ویرانه‌ها آباد می‌شوند؛[32] 

راه‌ها امن می‌شوند؛[33] 

عمرها طولانی می‌گردد؛[34]

فضایل اخلاقی، تجلّی می‌یابد و عقل‌ها کامل می‌شود؛[35]

شیطان، نابود می‌شود؛[36] ...

مهدی، سفیر صلح، امنیت و خوشبختی استتا آنجا که مردگان، آرزوی حیات دوباره در زمان حکومتش را می‌کنند.[37]

او، آنچنان دوستی و محبت را بر زمین جاری می‌سازد که حتی حیوانات وحشی هم خوی درندگی خود را کنار می‌گذارند و در صلح و آرامش در کنار دیگر جانوران زندگی می‌کنند؛ چه رسد به انسان‌ها![38]

مهدی علیه السلام همچون جدّش رسول خاتم، دارای خُلقی عظیم یعنی اخلاقی والا و بسیار ممتاز است.[39] خُلق او به گونه‌ای دلنشین و دوست‌داشتنی است که «بهار مردمان و سرسبزی روزگاران»[40] خواهد بود و با ظهورش کینه‌ها از قلوب بندگان رخت برخواهد بست.[41]

توجه و مراعات او نسبت به مردم، از خودشان بیشتر است و از پدران و مادران‌شان با آنها مهربان‌تر است.[42]

مهدی علیه السلام نه تنها در عصر ظهور بلکه در همین عصر غیبت نیز پناهگاهی امن برای آنانی است که به او پناه می‌برند.

خداوند، خود دربارهاش فرموده: «مهدی برای عالمیان، رحمت است؛ کمال موسی، عظمت عیسی و شکیبایی ایوب را داراست»[43] و خلاصه هرچه خوبان همه دارند، او یکجا دارد.

آیا شایسته نیست برای تعجیل در ظهورِ چنین نجات‌بخشی هر صبح و شام دعا کنیم؟

   

شبهات مهدویت

سوالات و شبهاتی درباره‌ی زندگانی امام زمان علیه السلام و چگونگی غیبت مطرح است که در این بخش به برخی از آنها که نسبتا فراگیر هستند، اشاره می‌کنیم:

   

-    طول عمر مهدی علیه السلام

برخی می‌گویند مگر می‌شود منجی آخرالزمان، هزار و اندی سال پیش به دنیا آمده باشد؟

در رفع شبهه‌ی مذکور، به این موضوع تذکر می‌دهیم که آیا اگر خداوند بخواهد، این توانایی را ندارد که به انسانی عمری طولانی بدهد؟!

دست خداوند متعال در هیچ کاری بسته نیست و چنانچه اراده کند می‌تواند به انسانی عمر جاودانه ببخشد. با این حال، برای آنکه پذیرش این موضوع برای مردم آسان‌‌تر شود، خداوند حکیم نمونه‌هایی همچون حضرت نوح علیه السلام با عمر 2500 ساله[44] و حضرت خضر علیه السلامبا عمری چند هزار ساله را قرار داده است.[45]

   

-    زندگانی در غیبت

برای بعضی افراد، پذیرش ماجرای غیبت و ناشناس زندگی کردن منجی در بین مردم، دشوار است. غافل از اینکه «غیبت»، رخداد جدید و عجیبی نیست و تنها برای امام دوازدهم اتفاق نیفتاده است. بلکه پیامبران متعددی دارای غیبت بوده‌اند و با آنکه در بین مردم زندگی می‌کردند، کسی ایشان را نمی‌شناخت. مانند حضرت یوسف علیه السلام که حتی برادرانش که با او بر سر یک سفره نشستند او را نشناختند.[46] و یا مانند حضرت موسی علیه السلام که با آنکه در قصر فرعون بود و یا میان مردم رفت و آمد می‌کرد، کسی او را به عنوان پیامبر خدا و منجی بنی‌اسراییل نمی‌شناخت.[47]

   

-    غیبت تا به کی؟!

یکی از ابتدایی‌ترین سوالاتی که در موضوع غیبت منجی، پیش می‌آید، این است که:

«غیبت تا چه زمانی به طول می‌انجامد؟ و آیا راهکاری برای جلو انداختن زمان ظهور وجود دارد؟»

بدیهی است این اتفاق به امر و اراده‌ی خداوند حکیم و هر زمان که صلاح بداند رخ می‌دهد.[48] با این وجود، خداوند مهربان راهکاری برای مردم قرار داده تا بتوانند ظهور را نزدیک و نزدیک‌‌تر کنند. چنانچه مردم در خواست منجی با یکدیگر همدل و متحد شوند و از صمیم قلب، آمدنش را طلب کنند، ظهور محقق می‌گردد. همچنانکه شبیه همین اتفاق برای قوم بنی‌اسراییل و ظهور موسی علیه السلام افتاد.

خداوند توسط فرستادگانش به بنی‌اسراییل هشدار داده بود که اگر به سخنان هدایتگران آسمانی گوش ندهند و ایشان را یاری نکنند، بر طبق سنّت الهی، نعمت حضور آنها در بین مردم را از ایشان سلب می‌کند. در آن صورت، مردم به دلیل دوری از مربیان آسمانی، با دست خود، خود را به چنان بدبختی و فلاکتی می‌رسانند که زندگی برایشان بسیار دشوار می‌شود. اگر چنین اتفاقی بیفتد، خداوند به سبب نافرمانی و کفران نعمتی که از مردم سر زده، تا 400 سال نجات‌بخشی نخواهد فرستاد.

اما بنی‌اسراییل این هشدار را جدی نگرفتند و با کناره‌گیری از هدایتگران الهی زمینه‌ی ظلم و فساد و بدبختی خود را ایجاد نمودند. تا آنجا که فرعون، مردان‌شان را زنده به گور می‌کرد، حرمت زنان‌شان را می‌ریخت، زنان آبستن را شکم می‌درید، کودکان را جلوی چشم مادران سر می‌برید، ...

بنی‌اسراییل با آنکه می‌دانستند خداوند فرموده تا پایان 400 سال، منجی‌شان را نمی‌فرستد، نا امید نشدند؛ همدل و یکصدا دست به دعا برداشتند و از خدا عاجزانه خواستند تا باقیمانده‌ی غیبت را بر آنها ببخشاید. خداوند مهربان هم دعای‌شان را مستجاب کرد و ظهور منجی بنی‌اسراییل (موسی علیه السلام) را جلو انداخت.[49]

امام صادق علیه السلامدرباره‌ی غیبت حضرت مهدی علیه السلامبه همین ماجرا تذکر داده‌اند و فرموده‌اند اگر مردم در طلب منجی همدل و یکصدا دست به دعا بردارند، خداوند ظهور او را می‌رساند اما چنانچه نسبت به بود و نبود منجی بی تفاوت باشند، خداوند ظهور را به دورترین زمان ممکن می‌اندازد.[50]

   

-    ظهور، همراه با جنگ و خونریزی

در بسیاری از پیش‌گویی‌ها و روایاتی که درباره‌ی آمدن موعود آخرالزمان صحبت شده، به جنگ‌ها و کشت و کشتارهای وسیعی نیز اشاره گردیده که در آن ایّام اتفاق می‌افتد. لذا عده‌ای به جای آنکه مشتاقانه ظهور منجی را از خداوند مهربان طلب کنند، نگران جنگ‌ها و خشونت‌هایی هستند که با آمدن او رخ می‌دهد. خطاب به افرادی که چنین تصوری از ظهور منجی دارند، می‌گوییم:

-     اولا: جنگ‌های فراگیر آخرالزمان که در پیش گویی‌ها به آن اشاره شده، به سبب ظلم و تعدّی ستمکاران است. بسیاری از مردم در این جنگ‌ها کشته می‌شوند و ناامنی و ترس شدید همگان را فرا می‌گیرد. در چنین زمانی منجی ظهور می‌کند و آتش جنگ را خاموش می‌سازد. لذا دلیل موجّهی برای نسبت دادن فجایع و کشتارهای آخرالزمان به ظهور منجی نیست؛ بلکه ظهور مهدی علیه السلامپایان‌بخش آن جنگ‌ها و تجاوزهاست.

-    ثانیا: مهدی علیه السلامپس از ظهور، همگان را به پذیرش حق و پیروی از عقل دعوت می‌نماید.[51] اما برخی از ستمکاران، گردنکشی می‌کنند و به تجاوزات خود درباره‌ی مال و جان و ناموس مردم ادامه می‌دهند تا آنجا که کودکان و زنان بیگناه را به فجیع‌ترین شکل می‌کشند.[52] در چنین شرایطی برای پیاده‌سازی عدل جهانی و برقراری امنیت و آرامش، چاره‌ای جز ورودِ منجی به جنگ با جنایتکارانی که حجت بر ایشان تمام شده[53] نمی‌ماند. این جنگ‌ها برای نجات مردم و ایجاد امنیت در جهان صورت می‌گیرد و نه تنها نگران‌کننده نیست؛ بلکه امید بخش است. امید به اینکه بالاخره منجی موعود با قدرتهای آسمانی خود به ظلم و فساد پایان می‌دهد و دست متجاوزان را برای همیشه از تعدّی به حقوق دیگران کوتاه می‌کند.

به امید ظهورش

                                                                                          

نکات مهم درس هفتم:

-     به باورداشت و انتظارِ ظهور «مهدی» به عنوان نجات‌بخش موعود، «مهدویت» گفته می‌شود.

-     به اعتقاد شیعیان، زمین هیچ‌گاه از حجت و راهنمای الهی خالی نبوده و نمی‌ماند.

-     شیعیان معتقدند امام زنده‌ی این عصر، نجات‌بخشی به نام «مهدی» و از نسل رسول خاتم است که در آخرالزمان با قدرتهای ویژه‌ی الهی برای نجات جمیع بشر ظهور می‌کند.

-    از آنجا که مردم، قدر هدایتگران دلسوزشان را ندانستند و زمینه‌ی شهادت ایشان به دست حاکمان ستمگر را ایجاد نمودند، خداوند هم برای تنبیه مردم، آخرین حجتش را از ایشان پنهان کرد. بدین ترتیب غیبت امام زمان آغاز شد و جانش از خطر شروران محفوظ ماند.

-     معنای غیبت امام، این است که با وجودی که ایشان در همین کره‌ی خاکی و در میان مردم زندگی می‌کنند ولی اگر مردم ایشان را ببینند، نمی‌شناسند.

-     در زمان غیبت، شأن امامت امام زمان تعطیل نیست. امام، چشم بینا و گوش شنوای خداست. اگر به ایشان توجه کنیم و با او صحبت کنیم، می‌شنود و به ما توجه خواهد کرد.

-    شأن قائمیت امام زمان، منوط به ظهور ایشان و قیام برای برقراری صلح و عدالت و امنیت در سراسر جهان است. از این منظر، مهدویت رابطه‌ی تنگاتنگی با موعودگرایی در ادیان و مذاهب دیگر دارد.

-    با ظهور مهدی علیه السلام، همه‌ی انسان‌های زمین طعم خوشبختی، امنیت و سلامتی را می‌چشند و فقر، ظلم، ستم، بیماری، گرفتاری، ... از زمین برچیده می‌شود.

-    چنانچه مردم در طلب منجی یکدل و همصدا شوند، خداوند، ظهور او را نزدیک می‌کند اما اگر نسبت به بود و نبودِ منجی بی‌تفاوت باشند، ظهورش را به دورترین زمان ممکن می‌اندازد.

      

منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)

   


[1] "المَهْدِيُّ: الذي قد هَداه الله إِلى الحق، و قد اسْتُعْمِل في الأَسماء حتى صار كالأَسماء الغالبة، و به سُمي المهْدِيُّ الذي بَشَّر به النبيُّ، صلى الله عليه و سلم، أَنه يجي‏ء في آخر الزمان‏" یعنی: «مهدی» کسی است که خداوند به راستی وی را به راه حقّ، هدایت فرموده است. این واژه در میان اسامی چنان فراوان به کار رفته که از نام‌های متداول گردیده. همچنین آن موعودی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به آمدنش در آخرالزمان بشارت داده، «مهدی» نامیده می‌شود: لسان العرب، ج 15، ص 353. (ذیل ریشه‌ی هدی)

[2] از منابع شیعی می‌توان به سخن رسول خاتم خطاب به دخترشان حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره نمود که فرمود: "وَ مِنَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا" یعنی: و سوگند به خدایی که جانم در دستش است، مهدیِ این امت از ماست. همو که زمین را از قسط و عدل پر می‌کند، همچنانکه از ظلم و جور آکنده شده است: بحارالانوار، ج 28، ص 53. ؛ از جمله احادیث اهل سنت با این مضمون می‌توان به این روایت اشاره نمود که رسول خاتم فرمود: "یخرج فی آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کإسمی، و کنیته ککنیتی یملأ الأرض عدلاً کما مَلئت جوراَ فذلک المهدی" یعنی: در آخر الزمان مردی از فرزندان من که اسم او اسم من و کنیه‌ی او کنیه من است زمین را از عدل و داد پر می‌کند همان گونه که از ظلم و جور پر شده پس همانا او مهدی است: تذکرة الخواص (سبط بن الجوزی)، ج 2، ص 507.

[3] از جمله منابع شیعی به نقل از رسول خاتم: "إِنَّ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ حُجَجَ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَخِي وَ آخِرُهُمْ وَلَدِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ أَخُوكَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ قِيلَ فَمَنْ وَلَدُكَ قَالَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ‏ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ‏ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ وَلَدِيَ الْمَهْدِيُّ فَيَنْزِلَ رُوحُ اللَّهِ عِيسَى‏ ابْنُ مَرْيَمَ فَيُصَلِّيَ خَلْفَهُ وَ تُشْرِقَ الْأَرْضُ بِنُورِهِ‏ وَ يَبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِب‏" همانا جانشینان و اوصیا و حجت‌های الهی بر مردم، پس از من دوازده نفرند که اولین‌شان برادرم (علی) و آخرین‌شان فرزندم (مهدی) است. همان کسی که زمین را از قسط و داد پر می‌کند همانگونه که از ظلم و ستم آکنده شده. و سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را تا آنجا طولانی می‌کند فرزندم مهدی خروج کند. پس عیسی بن مریم می‌آید و پشت سر مهدی نماز به پا می‌دارد و زمین به نورش روشن می‌شود و فرمانروایی‌اش شرق و غرب عالم را فرا می‌گیرد: کمال الدین، ج 1، ص 280. ؛ از جمله منابع اهل سنت به نقل از رسول خاتم: "لاتقوم الساعه حتی تملئ الارض ظلماً و عدواناً. قال: ثمّ یَخرج رجل من عترتی (أو من اهل بیتی) یملأَها قسطاً و عدلاً کما مَلئت ظلماً و عدواناً" یعنی: قیامت بر پا نمی‌شود تا اینکه زمین پر از ظلم و جور شده باشد ... سپس مردی از عترتم (یا از اهل بیتم) قیام می‌کند و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد همان گونه که پر از ظلم و جور شده است: مسند احمد، ج 17، ص 416، ح 11313. ؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 4، ص 600، ح 8669. ؛ همچنین بنگرید به پاورقی پیشین.

[4] به عنوان نمونه، امام حسین علیه السلام می‌فرماید: "إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو سَاعَةً مِنَ الْحُجَّة" یعنی: همانا زمين يک ساعت خالی از حجت نمی‌ماند: کمال الدین، ج 1، ص 202.

[5] نیمه‌ی شعبانِ سال 255 هجری قمری مصادف با 12 مرداد 248 سالِ هجریِ شمسی و دوم آگوستِ سال 869 میلادی.

[6] رسول خاتم فرمود: "الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً يَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ تَضِلُّ فِيهَا الْأُمَمُ ثُمَّ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما" یعنی: مهدی از فرزندان من است. اسمش، اسم من و کُنیه‌اش، کُنیه‌ی من است. او شبیه‌ترین مردم به من است چه در آفرینش و چه در اخلاق. برای او غیبت و حیرتی است که امت‌ها در آن به گمراهی می‌افتند. سپس مانند شهاب نورانی ظهور می‌کند و زمین را از عدل و داد پر می‌کند همچنانکه از ظلم و جور پر شده است: بحارالانوار، ج 36، ص 309.

[7] "سمي الإمامان علي بن محمد و الحسن بن علي ع العسكريين لأنهما نسبا إلى المحلة التي سكناها بسر من رأى و كانت تسمى عسكرا" یعنی: امام علىّ بن محمّد و امام حسن بن على عليهما السلام (امام دهم و یازدهم) را «عسكريّين» لقب دادند چون در شهر «سرّ من رأى» در محلّى معروف به عسكر (پادگان) اقامت داشتند: معانی الاخبار، ص 65.

[8] "زَعَمُوا أَنَّهُمْ يُرِيدُونَ قَتْلِي لِيَقْطَعُوا هَذَا النَّسْلَ وَ قَدْ كَذَّبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَوْلَهُمْ وَ الْحَمْدُ لِلَّه‏" یعنی: گمان بردند كه مرا مي‌كُشند تا این نسل [امامت] را قطع کنند، اما خداوند متعال گفتارشان را باطل کرد الحمدلله: کمال الدین، ج 2، ص 407.

[9] به عنوان نمونه بنگرید به:

-     به نقل از یکی از کارگران منزل امام حسن عسکری علیه السلام: "وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ ع وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ يَوْمَ الثَّالِثِ وَ قَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الْأَعْنَاقُ بِالانْتِظَارِ فَإِذَا امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ جَوْراً وَ ظُلْماً خَرَجَ فَمَلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلا": یعنی: برای ابا محمد (امام حسن عسکری) فرزندی متولد شد که نامش را محمد گذاشتند. پس او را در روز سوم به اصحاب خاص‌شان نشان دادند و گفتند: این صاحب امر شما بعد از من و جانشین من بر شماست و او همان قائم است که مردم به انتظارش خواهند نشست و هنگامی که زمین با ظلم و فساد پوشیده شده باشد، او ظهور می‌کند و با عدل و داد آن را پر می‌کند: کمال الدین، ج 2، ص 431.

-     امام حسن عسکری علیه السلام در نامه‌ای به احمد بن اسحاق می‌فرماید: "وُلِدَ لَنَا مَوْلُودٌ فَلْيَكُنْ عِنْدَكَ مَسْتُوراً وَ عَنْ جَمِيعِ النَّاسِ مَكْتُوماً فَإِنَّا لَمْ نُظْهِرْ عَلَيْهِ إِلَّا الْأَقْرَبَ لِقَرَابَتِهِ وَ الْوَلِيَّ لِوَلَايَتِهِ أَحْبَبْنَا إِعْلَامَكَ لِيَسُرَّكَ اللَّهُ لَهُ مِثْلَ مَا سَرَّنَا بِهِ وَ السَّلَام‏" یعنی: برای ما فرزندی متولد شد. این موضوع را از دیگران مخفی بدار. همچنانکه ما نیز این مسئله را جز برای نزدیک‌ترین خویشان و عزیزترین دوستان‌مان ظاهر نمی‌کنیم. دوست داشتم او را به تو معرفی کنم تا خداوند به سبب آن تو را شاد کند همچنانکه ما را به وجودش خوشحال کرد. والسلام: همان، ص 433 و 434.

[10] امام صادق علیه السلام در شباهت اتفاقات مربوط به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه با دوران حضرت موسی علیه السلام فرمود: "... فَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَمَّا وَقَفَ عَلَى أَنَّ زَوَالَ مُلْكِهِ عَلَى يَدِهِ أَمَرَ بِإِحْضَارِ الْكَهَنَةِ فَدَلُّوهُ عَلَى نَسَبِهِ وَ أَنَّهُ يَكُونُ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ لَمْ يَزَلْ يَأْمُرُ أَصْحَابَهُ بِشَقِّ بُطُونِ الْحَوَامِلِ مِنْ نِسَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ حَتَّى قَتَلَ فِي طَلَبِهِ نَيِّفاً وَ عِشْرِينَ أَلْفَ مَوْلُودٍ وَ تَعَذَّرَ عَلَيْهِ الْوُصُولُ إِلَى قَتْلِ مُوسَى ع بِحِفْظِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِيَّاهُ وَ كَذَلِكَ بَنُو أُمَيَّةَ وَ بَنُو الْعَبَّاسِ لَمَّا وَقَفُوا عَلَى أَنَّ زَوَالَ مُلْكِهِمْ وَ مُلْكِ الْأُمَرَاءِ وَ الْجَبَابِرَةِ مِنْهُمْ عَلَى يَدِ الْقَائِمِ مِنَّا نَاصَبُونَا الْعَدَاوَةَ وَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ فِي قَتْلِ آلِ الرَّسُولِ ص وَ إِبَادَةِ نَسْلِهِ طَمَعاً مِنْهُمْ فِي الْوُصُولِ إِلَى قَتْلِ الْقَائِمِ وَ يَأْبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَكْشِفَ أَمْرَهُ لِوَاحِدٍ مِنَ الظَّلَمَةِ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ ... وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون (سوره توبه، آیات 32 و 33.)‏" یعنی: چون فرعون واقف شد كه زوال پادشاهى او به دست موسى است، دستور داد كه كاهنان را حاضر كنند و آنها وى را از نسب موسى آگاه كردند و گفتند كه وى از بنى اسرائيل است و فرعون به كارگزاران خود دستور مى‏داد كه شكم زنان باردار بنى اسرائيل را پاره كنند و حدود بيست و چند هزار نوزاد را كشت امّا نتوانست به كشتن موسى عليه السلام دست يابد زيرا او در حفظ و حمايت خداى تعالى بود. بنى اميّه و بنى عبّاس نيز اینچنين‏ (مانند فرعون) هستند. وقتى واقف شدند كه زوال پادشاهى آنها و پادشاهى اميران و ستمگران آنها به دست قائم ماست، با ما به دشمنى برخاستند و در قتل آل رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم و نابودى نسل او شمشير كشيدند به طمع آنكه بر قتل قائم دسترسى پيدا كنند، امّا خداى تعالى امر خود را مكشوف يكى از ظلمه نمى‏سازد و نور خود را كامل مى‏كند، گر چه مشركان را ناخوش آيد: کمال الدین، ج 2، ص 354.

[11] امام صادق علیه السلام در معنای غیبت هدایتگر آخرالزمان می‌فرماید: "يَرَوْنَهُ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ": بحارالانوار، ج 51، ص 224.

[12] امیر مومنان می‌فرماید: "لَيْسَ يَغِيبُ عَنَّا مُؤْمِنٌ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا فِي غَرْبِهَا" یعنی: هیچ مومنی در شرق و غرب عالم از ما غایب نیست: بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج ‏1، ص 260. ؛ امام صادق علیه السلام نیز فرموده‌اند: "إِنَّ الدُّنْيَا لَتَمَثَّلَ لِلْإِمَامِ فِي مِثْلِ فِلْقَةِ الْجَوْزِ فَلَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِنْهَا شَيْ‏ءٌ" یعنی: همانا دنیا در نزد امام چون پاره گردویی حاضر و نمایان است و چیزی از او پوشیده نیست: الإختصاص، ص 217. ؛ همچنین شیعیان در دعاهاشان، حضرت مهدی علیه السلام را با عنوان «عین الله» یعنی چشم خدا می‌خوانند: "السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِه"‏: بحارالانوار، ج 99، ص 215.

[13] بحارالانوار، ج 48، ص 74.

[14]  امام صادق علیه السلام می‌فرماید: "فَهُمْ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أُذُنُهُ السَّامِعَةُ وَ لِسَانُهُ النَّاطِقُ فِي خَلْقِهِ بِإِذْنِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى مَا أَنْزَلَ مِنْ عُذْرٍ أَوْ نُذْرٍ أَوْ حُجَّةٍ فَبِهِمْ يَمْحُو اللَّهُ السَّيِّئَاتِ وَ بِهِمْ يَدْفَعُ الضَّيْمَ وَ بِهِمْ يُنْزِلُ الرَّحْمَةَ وَ بِهِمْ يُحْيِي مَيِّتاً وَ يُمِيتُ حَيّاً وَ بِهِمْ يَبْتَلِي خَلْقَهُ وَ بِهِمْ يَقْضِي فِي خَلْقِهِ قَضِيَّةً" یعنی: ایشان (اهل بیت علیهم السلام) به اذن خدا، چشم بینای خداوند و گوش شنوای او و زبان گویای او در میان خلقند و آنان امینان خدا بر آنچه نازل شده هستند. خداوند به واسطه‌ی آن‌ها گناهان را می‌بخشد و به وسیله‌ی آن‌ها ستم دفع می‌شود و به برکت آن‌ها رحمت الهی نازل می‌گردد و به واسطه‌ی آن‌ها مرده، زنده و زنده می‌میرد و به وسیله‌ی آن‌ها مردم آزمایش می‌شوند و به واسطه‌ی آن‌ها در میان مردم حکم و قضای خود را اجرا می‌نماید: بحارالانوار، ج 26، ص 240. ؛ همچنین بنگرید به پاورقی شماره 12.

[15] علاقمندان به این موضوع، می‌توانند کتاب «غربت، نصرت، مراجعه» نوشته‌ی مسعود بسیطی را مطالعه کنند.

[16] "إِنْ كَانَ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ فَإِنَّ الْجَوَابَ يَأْتِيك‏": بحارالانوار، ج 50، ص 155.

[17] رسول خاتم در غدیر درباره‌ی مهدی علیه السلام فرمود: "أَلَا إِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَيْنَ يَدَيْهِ" یعنی: آگاه باشید که پیشینیان به او بشارت داده‌اند: بحارالانوار، ج 37، ص 214.

[18] بنگرید به پاورقی شماره 2.

[19] "أَلَا إِنَّ خَاتِمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدِّينِ أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِينَ ... أَلَا إِنَّهُ النَّاصِرُ لِدِينِ اللَّه‏": بحارالانوار، ج 37، ص 213.

[20] «ماشیح» واژه‌ای عبری به معنای مسیح (مسح شده با روغن) است که لقب پادشاهان قدیم بنی‌اسراییل بود. زیرا بر پایه‌ی یک رسم قدیمی پیامبران در حضور جمع، اندکی روغن بر سر پادشاهان می‌مالیدند و بدین وسیله نوعی قداست برای ایشان پدید می‌آمد. این لقب در زمان‌های بعد به پادشاه آرمانی یهود اطلاق شد. از آنجا که کلمه «مسیح» به حضرت عیسی علیه السلام اختصاص یافته، نویسندگان و اندیشمندان عموما برای اشاره به موعود یهود، از واژه‌ی «مسیحا» یا «ماشیح» استفاده می‌کنند.

[21] کتاب مقدس، عهد عتیق، اشعیای نبی، باب 11، بندهای 1 تا 9.

[22] انجیل متی، باب 24، بندهای 27، 30 و 36

[23] انجیل لوقا، باب 21، بند 36.

[24] به عنوان نمونه به روایات زیر توجه فرمایید:

-     رسول رحمت در روز غدیر فرمود: "أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِيطُ بِهِ" یعنی: آگاه باشید که او (مهدی) وارث کل علم و احاطه دارنده بر آن است:بحارالانوار، ج 37، ص 214.

-     امام صادق علیه السلام فرمود: "ما من معجزة من معجزات الأنبياء و الأوصياء إلا و يظهر اللّه تبارك و تعالى مثلها في يد قائمنا لإتمام الحجة على الأعداء" یعنی: هیچ معجزه‌ای از معجزات پیامبران و اوصیا نیست مگر آنکه خداوند مانند آن را به دست قائم ما (مهدی علیه السلام) آشکار سازد تا حجت بر دشمنان تمام شود: اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج 5، ص 328.

-     امام باقر علیه السلام فرمود: "إِذَا ظَهَرَ الْقَائِمُ ع ظَهَرَ بِرَايَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَاتَمِ سُلَيْمَانَ وَ حَجَرِ مُوسَى وَ عَصَاه‏" یعنی: هنگامی‌که قائم ظهور می‌کند پرچم مخصوص رسول ‌الله و انگشتر سلیمان و سنگ معجزه و عصای موسی با اوست: بحارالانوار، ج 52، ص 351.

-    امام صادق علیه السلام پس از توضیحِ این موضوع که پیراهن حضرت یوسف که باعث بینایی چشمان پدرش ایوب شد، در واقع پیراهنی بهشتی بود که جبرییل برای حضرت ابراهیم آورده بود تا از آتش نمرود در امان بماند، می‌فرماید وقتی حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کند آن پیراهن با اوست. سپس می‌فرماید: "كُلُّ‏ نَبِيٍ‏ وَرِثَ‏ عِلْماً أَوْ غَيْرَهُ فَقَدِ انْتَهَى إِلَى مُحَمَّدٍ ص‏" یعنی: هر پیامبری که علم و غیر علم را به ارث گذاشته، به حضرت محمد و اهل بیتش رسیده است: بحارالانوار، ج 52، ص 327 و 328.

[25] امام رضا علیه السلام می‌فرماید: "لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ ... وَ يَكُونُ أَوْلَى بِالنَّاسِ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَشْفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِم" برای امامنشانه‌هایی است ... [از جمله] از خود مردم به خودشان سزاوارتر و از پدر و مادرشان، دلسوزتر است: بحارالانوار، ج 25، ص 116 و 117. کلمه‌ی «ناس» به عموم مردم اشاره دارد و مقصود، گروه خاصی نیست.

[26] رسول خاتم فرمود: "وَ لَا يَبْقَى عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَعْمَى وَ لَا مُقْعَدٌ وَ لَا مُبْتَلًى إِلَّا كَشَفَ اللَّهُ عَنْهُ بَلَاءَهُ بِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏" یعنی: [در عصر ظهور] هیچ فرد نابینا و زمین‌گیر و گرفتاری باقی نمی‌ماند مگر آن که خداوند به وسیله‌ی ما اهل بیت بلا را از او برطرف می‌نماید: بحارالانوار، ج 51، ص 29. ؛ همچنین امام سجاد علیه السلام فرمود: " إِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْ كُلِّ مُؤْمِنٍ الْعَاهَةَ وَ رَدَّ إِلَيْهِ قُوَّتَه‏" یعنی: هنگامی که قائم ظهور کند، خداوند از همه‌ی مومنان، ناتوانی را برطرف می‌سازد و به ایشان توانمندی عطا می‌کند: الغیبة (نعمانی)، ص 317. ؛ و نیز بنگرید به پاورقی شماره 2.

[27] امیر مومنان فرمود: "لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا" یعنی: هنگامی که قائم قیام می‌کند، آسمان بارانش را نازل و زمین گیاهانش را خارج می‌کند: بحارالانوار، ج 52، ص 338. ؛ امام صادق علیه السلام نیز فرمود: "إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ... أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ بَرَكَاتِهَا وَ ... تُظْهِرُ الْأَرْضُ كُنُوزَهَا وَ تُبْدِي بَرَكَاتِهَا" یعنی: هنگامی که قائم قیام می‌کند، زمین برکاتش را بیرون می‌ریزد و گنج‌هایش را آشکار می‌سازد و برکاتش را نثار می‌کند: کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج 2، ص 465.

[28] امام صادق علیه السلام فرمود: "إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْر" یعنی: هنگامی که قائم قیام می‌کد، به عدل حکم می‌می کند و بساط جور در ایام حکومتش برچیده می‌شود: کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج 2، ص 465.

[29] امام صادق علیه السلام فرمود: "إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع ... لَمْ يَبْقَ أَهْلُ دِينٍ حَتَّى يُظْهِرُوا الْإِسْلَامَ وَ يَعْتَرِفُوا بِالْإِيمَانِ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُون‏ (سوره آل عمران، آیه 83.)" یعنی: هنگامی که قائم علیه السلام قیام می‌کند هیچ اهل دینی باقی نمی‌ماند مگر اینکه تسلیم بودنش را در برابر خدا (اسلام) اظهار می‌کند و به ایمان اعتراف می‌کند. آیا نشنیده‌ای کلام خدا را که می‌فرماید «و هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است، برای او تسلیم است؛ خواه از روی میل یا از روی اجبار و همگی به سوی او بازمی گردند»: کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج 2، ص 465.

[30] امام صادق علیه السلام فرمود: "إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع ... رَدَّ كُلَّ حَقٍّ إِلَى أَهْلِه‏" یعنی: هنگامی که قائم قیام می‌کند، همه‌ی حقوق به صاحبان‌شان باز گردانده می‌شود: کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج 2، ص 465.

[31] بنگرید به روایات زیر:

-    امام باقر علیه السلام فرمود: "إِذَا قَامَ قَائِمُنَا فَإِنَّهُ يَقْسِمُ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَعْدِلُ فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ" یعنی: هنگامی که قائم ما قیام کند، [همه چیز را] به تساوی تقسیم می‌کند و درباره‌ی بندگان خداوند رحمان عدالت به خرج می‌دهد:بحارالانوار، ج 51، ص 29.

-    امام صادق علیه السلام فرمود: "إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ‏ ... تُظْهِرُ الْأَرْضُ كُنُوزَهَا حَتَّى تَرَاهَا النَّاسُ عَلَى وَجْهِهَا وَ يَطْلُبُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ مَنْ يَصِلُهُ بِمَالِهِ وَ يَأْخُذُ مِنْ زَكَاتِهِ لَا يُوجَدُ أَحَدٌ يَقْبَلُ مِنْهُ ذَلِكَ اسْتَغْنَى النَّاسُ بِمَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ" یعنی: هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین گنج‌هاى خود را آشکار مى‌سازد به طورى که همگان گنج‌ها را در روى زمین مى‌بینند و آدمی، دنبال کسی می‌گردد تا با مالش به او احسان کند یا زکات به او بدهد ولی کسی را نمى‌یابد که احسان یا زکات را بپذیرد چراکه مردم بواسطه آنچه خداوند از فضلش به آنها روزى کرده بى‏نیاز و توانگر مى‌شوند: بحارالانوار، ج 52، ص 337.

-    رسول خاتم فرمود: "يَكُونُ مِنْ أُمَّتِيَ الْمَهْدِيُّ ... يَتَنَعَّمُ أُمَّتِي فِي زَمَانِهِ نَعِيماً لَمْ يَتَنَعَّمُوا مِثْلَهُ قَطُّ الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ يُرْسَلُ السَّمَاءُ عَلَيْهِمْ مِدْرَاراً وَ لَا تَدَّخِرُ الْأَرْضُ شَيْئاً مِنْ نَبَاتِهَا" یعنی: در زمان مهدی مردم به رفاه و نعمت‌هایی دست می‌يابند که در هيچ زمانی دست نيافته باشند، همه چه نيکوکار و چه بدکار. آسمان، باران رحمتش را بر آنان ببارد و زمين چيزی از روييدنيهای خود را پنهان ندارد: بحارالانوار، ج 51، ص 78.

[32] امام باقر علیه السلام فرمود: "فَلَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ خَرَابٌ إِلَّا عُمِر" یعنی: هیچ ویرانه‌ای بر زمین باقی نمی‌ماند مگر اینکه آباد می‌گردد:بحارالانوار، ج 52، ص 191.

[33] امام صادق علیه السلام فرمود: "إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع ... أَمِنَتِ بِهِ السُّبُلُ": کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج 2، ص 465.

[34] امام صادق علیه السلام فرمود: "إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ ... يُعَمَّرُ الرَّجُلُ فِي مُلْكِهِ حَتَّى يُولَدَ لَهُ أَلْفُ ذَكَر": بحارالانوار، ج 52، ص 337.

[35] امام صادق علیه السلام فرمود: "إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ وَ أَكْمَلَ بِهِ أَخْلَاقَهُم‏" یعنی: هنگامی که قائم ما ظهور کند، دستش را بر سر بندگان می‌گذارد. پس عقل‌های آنها جمع و اخلاق‌شان کامل می‌گردد: همان، ص 336.

[36] امام کاظم علیه السلام فرمود: "الثَّانِي عَشَرَ مِنَّا ... يُبِيرُ بِهِ كُلَّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ يُهْلِكُ‏ عَلَى‏ يَدِهِ‏ كُلَ‏ شَيْطَانٍ‏ مَرِيد" یعنی: به دست دوازدهمین نفر از ما هر جبّار سرسختی نابود و هر شیطان سرکشی هلاک می‌گردد: بحارالانوار، ج 51، ص 150.

[37] امام رضا علیه السلام فرمود: "يَأْتِي‏ النَّاسَ الْفَرَجُ وَ تَوَدُّ النَّاسُ لَوْ كَانُوا أَحْيَاء" یعنی: برای مردمان فرج می‌رسد و مردم [که از دنیا رفته‌اند] آرزو می‌کنند که زنده بودند: بحارالانوار، ج 52، ص 289 و 290.

[38] امیر مومنان فرمود: "لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا ... لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِم‏" یعنی: هنگامی که قائم قیام کند کینه‌ها از قلوب بندگان رخت بر می‌بندد و [حتی] حیوانات وحشی و اهلی با هم صلح می‌کنند: همان، ص 316.

[39] خداوند در قرآن کریم درباره‌ی رسول خاتم می‌فرماید: "وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ" یعنی: قطعا تو را خلق و خویی والا و بزرگ است: سوره قلم، آیه 4. از سوی دیگر «مهدی» علیه السلام خَلقاً و خُلقاً شبیه‌ترین فرد به رسول اکرم است: امام حسن عسکری – پدر امام زمان علیه السلام - فرمود: "الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِيَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي ما أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ ص خَلْقاً وَ خُلُقاً" یعنی: سپاس از آنِ خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آنکه جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق شبیه‌ترین مردم به رسول خدا است: كمال الدین، ج ‏2، ص 409.

[40] یکی از القاب حضرت مهدی «رَبیعُ الْأَنَام‏» به معنای بهار مردمان است: بحارالانوار، ج 99، ص 101.

[41] بنگرید به پاورقی شماره 38.

[42] بنگرید به پاورقی شماره 25.

[43] خداوند متعال در حدیث لوح پس از معرفی یازده جانشین و امام پس از رسول خاتم، درباره‌ی حضرت مهدی علیه السلام می‌فرماید: "م‏ح‏م‏د رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ عَلَيْهِ كَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِيسَى وَ صَبْرُ أَيُّوب‏": کافی، ج 1، ص 528.

[44] امام صادق علیه السلام می‌فرماید: "عَاشَ نُوحٌ ع أَلْفَيْ سَنَةٍ وَ خَمْسَمِائَةِ سَنَة": بحارالانوار، ج 11، ص 285.

[45] امام صادق علیه السلام فرمود: "وَ أَمَّا الْعَبْدُ الصَّالِحُ أَعْنِي الْخَضِرَ ع فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَا طَوَّلَ عُمُرَهُ لِنُبُوَّةٍ قَدَّرَهَا لَهُ وَ لَا لِكِتَابٍ يُنَزِّلُهُ عَلَيْهِ وَ لَا لِشَرِيعَةٍ يَنْسَخُ بِهَا شَرِيعَةَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَا لِإِمَامَةٍ يُلْزِمُ عِبَادَهُ الِاقْتِدَاءَ بِهَا وَ لَا لِطَاعَةٍ يَفْرِضُهَا لَهُ بَلَى إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا كَانَ فِي سَابِقِ عِلْمِهِ أَنْ يُقَدِّرَ مِنْ عُمُرِ الْقَائِمِ ع فِي أَيَّامِ غَيْبَتِهِ مَا يُقَدِّرُ وَ عَلِمَ مَا يَكُونُ مِنْ إِنْكَارِ عِبَادِهِ بِمِقْدَارِ ذَلِكَ الْعُمُرِ فِي الطُّولِ طَوَّلَ عُمُرَ الْعَبْدِ الصَّالِحِ فِي غَيْرِ سَبَبٍ يُوجِبُ ذَلِكَ إِلَّا لِعِلَّةِ الِاسْتِدْلَالِ بِهِ عَلَى عُمُرِ الْقَائِمِ ع وَ لِيَقْطَعَ بِذَلِكَ حُجَّةَ الْمُعَانِدِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّة" یعنی: اما آن بنده صالح خدا خضر، خداوند عمر او را نه برای رسالتش طولانى گردانید و نه به جهت کتابى که بدو نازل کند و یا این که به وسیله او و شریعتش، شریعت پیامبران پیش از خود را نسخ کند و نه به جهت امامتى که بندگانش بدو اقتدا نمایند و نه به خاطر طاعتى که خدا بر او واجب ساخته بود، بلکه خداى جهان‌آفرین، بدان دلیل که اراده فرموده بود عمر گرامى قائم (عج) را در دوران غیبت او بسیار طولانى سازد و مى‌دانست بندگانش بر طول عمر او اشکال خواهند گرفت، پس عمر این بنده صالح خویش (خضر) را طولانى ساخت که بدان استدلال شود و عمر قائم علیه السلام به آن تشبیه گردد و بدین وسیله، ایراد معاندان باطل گردد: کمال الدین، ج 2، ص 357. ؛ امام رضا علیه السلام می‌فرماید: "إِنَّ الْخَضِرَ ع شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْحَيَاةِ فَهُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ حَتَّى يُنْفَخَ فِي الصُّورِ و... إِنَّهُ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ فَيَقْضِي جَمِيعَالْمَنَاسِكِ وَ يَقِفُ بِعَرَفَةَ فَيُؤَمِّنُ عَلَى دُعَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيُؤْنِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا فِي غَيْبَتِهِ وَ يَصِلُ بِهِ وَحْدَتَه‏" یعنی: حضرت خضر علیه السلام از آب حیات خورد، او زنده است و تا دمیده شدن صور از دنیا نمی‌رود، ... او در مراسم حج شرکت می‌کند و همه‌ی مناسک را انجام می‌دهد، در روز عرفه در سرزمین عرفات می‌ایستد و براى دعاى مؤمنان آمین می‌گوید. خداوند به وسیله او در زمان غیبت، از قائم ما رفع غُربت می‌کند و به وسیله‌ی او وحشتش را تبدیل به انس می‌کند: همان، ص 390 و 391.

[46] خداوند می‌فرماید: "وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْكِرُون‏" یعنی: برادران یوسف بر او وارد شدند. او، آنان را شناخت، ولی آنان او را نشناختند: قرآن کریم، سوره یوسف، آیه 58. ؛ امام صادق علیه السلام درباره‌ی شباهت حضرت مهدی با حضرت یوسف علیهما السلام می‌فرماید: "إِنَّ فِي الْقَائِمِ شَبَهٌ مِنْ يُوسُفَ ع ... إِنَّ إِخْوَةَ يُوسُفَ كَانُوا أَسْبَاطاً أَوْلَادَ أَنْبِيَاءَ تَاجَرُوا يُوسُفَ وَ بَايَعُوهُ وَ هُمْ إِخْوَتُهُ وَ هُوَ أَخُوهُمْ فَلَمْ يَعْرِفُوهُ حَتَّى قَالَ لَهُمْ أَنَا يُوسُفُ ... فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَفْعَلُ بِحُجَّتِهِ مَا فَعَلَ بِيُوسُفَ أَنْ يَكُونَ يَسِيرُ فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأُ بُسُطَهُمْ وَ هُمْ لَا يَعْرِفُونَهُ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُعَرِّفَهُمْ بِنَفْسِهِ كَمَا أَذِنَ لِيُوسُف" یعنی:‏قائم عجّل ‌الله ‌فرجه‌ الشریف شباهتی با یوسف دارد ... برادران یوسف با این که پیغمبر زاده و برادر یوسف بودند و او نیز برادرشان بود، با او تجارت و خرید و فروش کردند ولی او را نشناختند، تا این که یوسف، خودش را معرفی کرد و گفت: من یوسفم ... با این حال چرا آنان منکرند که خداوند عزّوجلّ با حجت خود، همان کاری را بکند که با یوسف کرد؟ او در بازارهایشان راه می‌رود و بر فرش‌های آنان قدم می‌گذارد، ولی مردم او را نمی‌شناسند، تا هنگامی‌که خداوند به او اجازه دهد که خودش را معرفی کند. همان گونه که به یوسف اجازه داد: کمال الدین، ج 2، ص 341.

[47] امام باقر علیه السلام درباره‌ی شباهت امام زمان به حضرت موسی علیهما السلام فرموده‌اند: "شَبَهُهُ مِنْ مُوسَى ع فَدَوَامُ خَوْفِهِ وَ طُولُ غَيْبَتِهِ وَ خَفَاءُ وِلَادَتِهِ وَ تَعَبُ شِيعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِمَّا لَقُوا مِنَ الْأَذَى وَ الْهَوَانِ إِلَى أَنْ أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ظُهُورِهِ وَ نَصْرِهِ وَ أَيَّدَهُ عَلَى عَدُوِّه‏" یعنی:شباهت او به موسی علیه ‌السلام طولانی بودن ناامنی و غیبت آن حضرت و مخفی بودن ولادتش و سختی شیعیانش از اذیت و خواری‌ها بعد از غیبتِ اوست تا آنکه خداوند اجازه‌ی ظهور و یاری و پیروزی او بر دشمنانش را صادر نماید: کمال الدین، ج 1، ص 327.

[48] اهل بیت علیهم السلام همواره گفته‌اند زمان ظهور را همانند وقوع قیامت فقط خداوند متعال می‌داند. (به عنوان نمونه بنگرید به: عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 266.) امام زمان نیز در نامه‌ای که به یکی از نمایندگان خویش نوشته بودند، به سوالی که درباره‌ی زمان ظهور پرسیده شده بود، چنین پاسخ دادند: "ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ كَذَبَ الْوَقَّاتُون‏" یعنی: همانا آشکار شدن فرج در اختیار خداوند متعال است و آنها که وقت تعیین کرده‌اند، دروغ گفتند: کمال الدین، ج 2، ص 484.

[49] ماجرای قوم بنی‌اسراییل با استناد به این منابع ذکر شده است: کمال‌الدین، ج 1، باب 6 (غیبت موسی)، ح 12، ص 145 تا 147. ؛ و تفسیر العیاشی، ج 2، (ذیل سوره‌ی هود)، ص 154.

[50] "فَلَمَّا طَالَ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَكَوْا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى وَ هَارُونَ عَلَیهِمَا السَّلَامُ یخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ ... هَكَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَكُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ ینْتَهِی إِلَى مُنْتَهَاه‏" یعنی: وقتی عذاب و سختی بر بنی‌اسراییل طولانی گردید، چهل روز به درگاه خداوند گریه و ناله کردند ... این در حالی بود که از چهارصد سال [غیبت منجی]، یکصد و هفتاد سال باقی مانده بود. خداوند به دعای بنی‌اسراییل از آن یکصد و هفتاد سال صرف نظر فرمود ... اگر شما شیعیان نیز چنین تضرّع و زاری نمایید، خداوند فرج ما را می‌رساند ولی اگر دست روی دست بگذارید، امر ظهور به انتهای زمان خود می‏رسد: بحارالانوار، ج 13، ص 140.

[51] امام صادق علیه السلام می‌فرماید: "يَدْعُوهُمْ‏ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ فَيُطِيعُونَه‏": بحارالانوار، ج ‏53، ص 11.

[52] "یخرج السفیانی فیقاتل حتى یبقر بطون النساء و یغلی الأطفال فی المراجل": التشريف بالمنن فی ‌التعريف بالفتن (‏سید ابن طاووس)، ص 116، ش 107.

[53] "فَيَتِمُّ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ حَتَّى لَا يَبْقَى أَحَدٌ عَلَى الْأَرْضِ لَمْ يَبْلُغْ إِلَيْهِ الدِّينُ وَ الْعِلْمُ ثُمَّ يَظْهَرُ الْقَائِمُ ع وَ يَسِيرُ سَبَباً لِنَقِمَةِ اللَّهِ وَ سَخَطِهِ عَلَى الْعِبَادِ لِأَنَّ اللَّهَ لَا يَنْتَقِمُ مِنَ الْعِبَادِ إِلَّا بَعْدَ إِنْكَارِهِمْ حُجَّة" یعنی: حجت خدا بر مردم تمام می‌‏شود تا جایى كه كسى در روى زمین نماند كه دین و علم به او نرسیده باشد سپس قائم علیه السلام ظهور می‌كند و موجب نقمت و خشم الهى بر ظالمان می‌شود، زیرا خدا از ستمگران انتقام نمی‌گیرد مگر پس از آنكه حجت را انكار كردند: بحارالانوار، ج ‏57، ص 213.

   

logo test

ارتباط با ما